eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
34هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
12.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙️ حفظه الله تعالی 🔹 همه امور در دست علیه السلام است... @ostadelahi
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هراس غرب از امام غائب! { ویدیو ویژه } 🎙با کلام و تحلیل جناب آقای ( پژوهشگر دُکترین مهدویت ) 📌تهیه شده در جنبش منادی زمان @Monadizaman
45 - اثر عزاداری حسینی (علیه السلام) سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندانساز) عجایبی از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل می کرد ، از آن جمله می گفت : عده ای از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهداء معتقد و علاقه مندند و برای مالشان با آن حضرت شرکت می کنند یعنی در سال مقداری از سود خود را در راه آن حضرت صرف می کنند، بعضی از آنها به وسیله شیعیان ، شربت و پالوده و بستنی درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران می دهند و بعضی آن مبلغی که راجع به آن حضرت است به شیعیان می دهند تا در مراکز عزاداری صرف نمایند . یکی از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زنها حرکت می کرد و با آنها به سینه می زد چون مُرد بنا به مرسوم مذهبی خودشان بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه ای از سینه اش که آتش، آن دو عضو را نسوزانیده بود. بستگانش آن دو قطعه را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند این دو عضو راجع به حسین شماست . جایی که آتش جهنم که طرف نسبت و قابل مقایسه با آتش دنیا نیست به وسیله حسین علیه السلام خاموش و برد و سلام می گردد پس نسوزانیدن آتش ضعیف دنیوی به وسیله آن بزرگوار جای تعجب نیست. و جماعتی از (هنود) هر ساله شبهای عاشورا در آتش می روند و نمی سوزند و این مطلب مشهور و مسلم است .
22.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 من دردهایم را فقط به حسین می‌گویم 📍 حرف‌ها که زیاد می‌شود، گلایه‌ها که بالا می‌گیرد، کنایه‌ها که دلگیرم می‌کند و زخم زبان‌ها که بالا می‌گیرد، در کوچه پس کوچه‌های بی کسی دنبال کسی می‌گردم تا دردهایم را برایش زمزمه کنم. 📍 وقتی خسته از زمانه، دوباره یاد کودکی می‌افتم و دوست دارم یک بار دیگر بی خیال از همه دغدغه‌ها و نیازها درز توپ پلاستیکی دولایه را با دست‌هایم فشار بدهم تا چفت هم بشوند و هر چقدر زور دارم، به زانوم بگذارم و یک لگد محکم زیر توپ بزنم. 📍 شاید توپ دو متر بیشتر بالا نمی‌رفت اما دو متر برایم خیلی بالا بود، یا کفشدوزک‌های دفتر نقاشی‌ام را سرخ‌تر بکشم و نوک مداد قرمز را بیشتر فشار بدهم تا قرمزی‌اش بیشتر از قبل خودش را نشان بدهد. 📍 چیزی که از گذشته تا به امروز دردهایم را همراهی می‌کند، فلافلی است که هنوز قوت غالب من را تشکیل می‌دهد و ایام فطریه باید به جای یک صاع گندم و جو یا سه مد طعام، شش فلافل بگیرم تا به فقرا بدهم. 📍 اما من دردهایم را به حسین می‌گویم، التیام زخم‌هایم در دست حسین است، برایش غصه‌ها را شعر می‌کنم و غزل غزل از نامردی زمانه می‌گویم. حسین ... @ponezs