eitaa logo
مهدی عبداللهی
629 دنبال‌کننده
482 عکس
223 ویدیو
31 فایل
🌐 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اندیشه‌ورزی در قلمرو علوم عقلی اسلامی و علوم انسانی مهدی عبداللهی دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی دانش آموخته سطح 4 حوزه علمیه قم دکتری فلسفه اسلامی ارتباط با مدیر کانال: @mabd57
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 💎 تنگه احد نظام اسلامی آیت الله قدّس سرّه الشریف: «کرسی علوم انسانی دانشگاه‌ها برای نظام، به منزله تنگه احد در جنگ احد است». اگر اسلام این کرسی را فتح کرد، عقب ماندگی‌هایش خطری ندارد و همه جبران می‌شود، اما اگر اسلام از فتح این کرسی عاجز ماند، تمام پیروزی‌ها روی هواست. 🌹 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃🌹 ✍ کانال مهدی عبدالهی 🇮🇷 🆔 @MAbdullahi
🔴نقدی بر کوتاه‌نوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیت‌الله محمدتقی مصباح» 🖊احمدحسین شریفی جناب دکتر علی‌اصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاه‌نوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است. در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح می‌دانند، به اختصار چند نکته را متذکر می‌شوم: نکته اول: نوشته‌اند: «‌آیت‌الله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست!‌ بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکرده‌اند! همچنین هیچ توضیحی نداده‌اند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیت‌الله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب می‌نامند، سطحی و مخدوش می‌دانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر می‌کردند! نکته دوم: گفته‌اند نظرات آیت‌الله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسأله‌ای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمی‌دانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کرده‌اند که چنین قضاوتی را درباره ایده‌های ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشه‌های ابتکاری ایشان در انسان‌شناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» می‌دانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی می‌دانند؟! نکته سوم: گفته‌اند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته‌ است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً‌، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درک‌های دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است! نکته چهارم: گفته‌اند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان می‌دهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده‌ و نیستند. تقاضا می‌کنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتاب‌هایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند! نکته پنجم: گفته‌اند آیت‌الله مصباح «تصور می‌کرد که با قدرت عریان و فرمایشی می‌توان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان می‌دهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشه‌ها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشه‌های کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟! نکته ششم: نوشته‌اند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیت‌الله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیت‌الله جوادی آملی بوده‌ام؛ اما این سخن نشان می‌دهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشه‌های آیت‌الله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه می‌کردند تا متوجه می‌شدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی! 🔻مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظره‌ای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاه‌های علامه مصباح یزدی اعلام می‌کنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح می‌گذارم. @ahmadhoseinsharifi 🆔 @MAbdullahi
🌐 پاسداست «اراده معطوف به حقیقت» 1. تعیین سالروز ارتحال علامه مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه (12دی ماه) به عنوان بار دیگر بهانه‌ای شد که عده‌ای مخالفت خود را با اندیشه‌های استاد مصباح آشکار سازند. بی‌تردید تضارب آرای اندیشمندان مسیری مناسب برای کشف حقیقت است، چنان‌که امیر کلام فرمود: «إضرِبُوا بعضَ الرَّأیِ بعضَه یتولَّد منه الصَّوابُ»، اما جای تأسف است که نه‌تنها سیاست‌پیشه‌گان و روزنامه‌نگاران، بلکه برخی اهالی فرهنگ و دانایی نیز دست‌کم در برخی موضوعات، آهنگ این مسیر خوش‌سرانجام را ندارند. اتهامات بی‌اساس برخی روزنامه‌نگاران و سیاسی‌کاران بر شخصیت استاد مصباح داستان جدیدی نیست، عجب آن است که برخی اساتید فلسفه نیز که باید منادی گفتگو و مروج دانایی باشند، بر جایگاه اتهام‌زنی و طرح مدعیات بی‌دلیل تکیه زده‌اند. 2. نویسنده ای محترم بدون استناد به آثار گفتاری/نوشتاری استاد مصباح ادعا دارد که ایشان «درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب و به‌خصوص فیلسوفان مدرن و معاصر داشت و نظرات وی درباره علوم انسانی در حدّ سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» حتی مدعی آن است که ایشان «نظریه «ادراکات اعتباری علامّه طباطبائی» را... به‌درستی درنیافته بود.» 3. روی سخن با این استاد عزیز فلسفه است که خود پیش از این، اهل فرهنگ و دانش را به «اراده معطوف به حقیقت» فراخوانده است؟ آیا طرح اتهامات بی‌پایه بر ساحت بزرگان اندیشه اسلامی و علوم انسانی بدون ارائه کوچکترین شاهد از سخنان/نوشته‌های وی برآمده از «اراده معطوف به حقیقت» است؟! آیا نفی ایده متعالی بدون اقامه دلیل حاصل «اراده معطوف به حقیقت» است؟! کاش نویسنده محترم دست‌کم کتاب مبانی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی را مطالعه می‌فرمود، سپس دست به قلم می‌برد. 4. بخش دوم سخنان نویسنده محترم، ناظر به نفی ایده علوم انسانی اسلامی است. در حالی که حامیان این ایده، دیدگاههای مختلفی در خصوص وجه اسلامیت این علوم دارند، از پیش خود، معنایی برای آن دست‌وپا کرده، آن را نقد می‌کنند: «اگر مراد از «علوم انسانی» در عنوان «علوم انسانی اسلامی»، علوم انسانی (Humanities) شکل‌گرفته در دانشگاه‌های مدرن باشد، «علوم انسانی اسلامی» هنوز تحقق و تعینی ندارد و این عنوان را یا باید در حدّ یک «تمنا و درخواست»‌ بدانیم و یا آن را ترکیبی متناقض تلقی کنیم.» کدامین دیدگاه در میان طرفداران ایده علوم انسانی اسلامی، آن را این گونه تفسیر کرده‌ است؟! پاسخ روشن است: هیچیک!!! آیا برای نقد نگرش مشتمل بر طیفی از دیدگاهها، کفایت می‌کند که بی‌اطلاع از آرای موجود، از پیش خود رأیی بتراشیم و با صدای بلند آن را متهم به تناقض‌آلودی کنیم؟! 5. استاد محترم در نهایت توصیه فرموده‌اند «کاش... به بحرانهایی توجه می‌شد که ناشی از آسیب‌هایی است که به علوم انسانی دانشگاهی رسیده است.» این نکته سخنی به‌جا و شایسته است. بی‌تردید اوضاع دانش و پژوهش در مراکز علمی ما با وضعیت مطلوب فاصله دارد، و بی‌شک یکی از عوامل دخیل در این وضعیت نابسامان، مسؤولان و تصمیم‌گیرندگان امورند. به گواهی شرح حال علمی نویسنده، ایشان از سال 1370 که «دبیر کمسیون علوم انسانی شورای پژوهشهای علمی کشور» بوده‌اند، تاکنون در نهادها و شوراهای پژوهشی علوم انسانی، منصب و مسؤولیت داشته‌اند. جای این پرسش وجود دارد که در مناصب یادشده برای تحول در علوم انسانی چه تدابیری اندیشیده‌اند؟ در خاتمه اراده های معطوف به حقیقت را به مطالعه این مقاله در تبیین دیدگاه استاد مصباح ارجاع می‌دهم. ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
💢 هوشمندی علامه طباطبایی و شهید مطهری در شناسایی عقبه فکری دشمن ببینید، یک روز در این کشور ــ شماها البتّه آن روزها «لَم یَکُن شَیئاً مَذکورا» بودید؛ صحبتِ پنجاه شصت سال قبل است ــ توده‌ای‌ها فعّالیّت میکردند؛ فعّالیّت تبلیغی و غیره. ظاهر مطلب این بود که این یک جوانِ توده‌ای است، به منِ جوانِ آخوند یا غیرآخوند رسیده و مثلاً میخواهد حرف خودش را بر ذهن من غالب کند؛ این ظاهر قضیّه بود، امّا باطن قضیّه این نبود. باطن قضیّه این بود که حزب توده اساساً متّکی بود به یک دستگاه فکری و سیاسیِ گسترده‌ای به نام «شوروی»؛ توده‌ای‌ها اصلاً از آنجا تغذیه می شدند، ارتزاق مادّی و فکری میکردند؛ با منبع مارکسیسم مواجهید. لذا اینجا دانشمندان هوشمند آن روز ما، مثل مرحوم علّامه‌ نرفتند سراغ اینکه جواب این‌ها (جوان توده‌ای) را بدهند، جواب مارکسیسم [را دادند]؛ این [کتاب] «روش رئالیسم» جواب مبانی فکری مارکسیستی است؛ مبنای فکری نقطه مقابل را پیدا کنند، آن را هدف قرار بدهند. بسیاری از کارهای مرحوم شهید از این قبیل است؛ یعنی صحنه را بشناسیم، بدانیم چه کسی با ما طرف است. بیانات رهبری در دیدار طلاب؛ ۱۴۰۲/۴/۲۱ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🖌 انتشار مقاله علمی پژوهشی «مواجهه فیلسوفان اسلامی با معرفت‌شناسی غربی» 🌐 چکیده معرفت‌شناسی اسلامی یکی از دانش‌های نوپا در منظومه دانش‌های فلسفی است. نوشتار حاضر قصد آن دارد که با روش تحلیل عقلی هویت معرفتی این دانش، ضرورت و نسبت آن با دیگر دانش‌های بشری را تبیین کرده، سپس ماجرای این علم را در میان علوم اسلامی به تصویر بکشد. بنا بر مهمترین یافته‌های این مقاله، فیلسوف بزرگ معاصر علامه طباطبایی را باید بنیان‌گذار این دانش در جهان اسلام دانست که پس از ورود فلسفه‌های مادی و اندیشه‌های پوزیتویستی غرب به ایران به‌درستی ضرورت این امر را برای مقابله عالمانه با این اندیشه‌ها دریافت. پس از ایشان، دیگر فیلسوفان مسلمان معاصر این مسیر را ادامه دادند و با تنظیم، تبویب و تدوین مسائل معرفت‌شناسی موجب گسترش این دانش گردیدند و با نظریه‌پردازی به تعمیق و تحکیم مسائل آن پرداختند، چنانکه دیدگاه‌های معرفت‌شناختی را در حل مسائل سایر دانش‌ها به‌خصوص معرفت‌های دینی به کارگرفتند. به‌کارگیری معرفت‌شناسی در تبیین معارف اسلامی و دفاع از آنها در برابر هجمه دیدگاه‌های وارداتی از الهیات مسیحی یکی از درخشان‌ترین نتایج حضور و گسترش این دانش در قلمرو علوم عقلی اسلامی بوده است. به‌نظر می‌رسد در آینده نیز یکی از مهم‌ترین ثمرات این دانش می‌تواند تأمین مبانی معرفت‌شناختی علوم انسانی مطلوب باشد. 📗 مجله تاریخ فلسفه در اسلام دوره 2، شماره 5، ص83-109 https://hpi.aletaha.ac.ir/article_176477.html ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi
🔴 خبر ویژه | روز علوم انسانی اسلامی با حضور ریاست جمهوری محترم و دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۲ دی‌ماه، سالروز رحلت علامه مصباح یزدی(قدس سره) به عنوان روز علوم انسانی اسلامی نامگذاری شد. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✍️ مهدی عبدالهی 🆔 @MAbdullahi