#بازنشر سخن اساتید
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🔴یکبام و دو هوا در دفاع از ذخایر حوزه
🖊احمدحسین شریفی
🔷چندروزی است که یکی از نویسندگان جوان و دغدغهمند (دکتر مهدی جمشیدی)، در نقد یکی از موضعگیریهای سیاسی آیتالله العظمی صافی گلپایگانی (حفظه الله) نکتهای مختصر در کانال ایتایی خودش منتشر کرده است. اما بلافاصله پس از انتشار آن مطلب کوتاه ایتایی، شاهد به جوش آمدن غیرت اسلامی بسیاری از گروههای سیاسی و علمی حوزوی هستیم. آنان به حق در دفاع از شأن مرجعیت و لزوم حفظ حرمت مرجعیت سخن میگویند و مینویسند. خداوند از همه آنان این غیرت دینی را قبول کند.
جالب است که پیش از همه جریانهای سیاسی و علمی حوزوی و حتی پیش از نهادهای رسمی حوزوی، «جریان سیاسی غربگرا» در کشور ما، که در عمل هیچ اعتنایی به توصیههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مراجع بزرگوار، از جمله حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی، نداشتهاند، به حمایت همهجانبه از این مرجع بزرگوار قیام کردهاند و خواستار «برخورد سخت» با آن نویسنده جوان هستند. البته امیدوارم که این حمایتها و غیرتها فقط به دفاع از یک موضعگیری سیاسی (که به زعم و خیال باطل آنها در راستای موضعگیریهای سیاسیشان بوده است) منحصر نشود. بلکه جرأت و شجاعت حمایت از همه دیدگاههای این مرجع عالیقدر و عظیم الشأن از جمله دیدگاههای ایشان درباره حجاب و موسیقی و ربا و فعالیتهای اجتماعی زنان و حقوق اسلامی و ... را نیز داشته باشند. یعنی فی المثل اگر کسی در نقد دیدگاه این عالم عظیمالشأن در باب حجاب یا موسیقی هم سخنی گفت، نه تنها با همین شدّت و حدّت علیه او موضعگیری کنند! بلکه دست کم خودشان در گفتار و نوشتار و رفتار به دیدگاههای فرهنگی و اقتصادی این مرجع بزرگوار پایبند باشند؛ تا این حمایت آنها شائبه سوء استفاده سیاسی از این مرجع بزرگوار را نداشته باشد.
🔶در عین حال، به عنوان یک طلبه ناچیز، گلایهای از بزرگان حوزوی هم دارم و آن اینکه حتماً به خوبی میدانید که از روز رحلت #علامه_حسنزاده آملی تاکنون به صورتی بیوقفه، سیل تهمتها و افتراها و لعنها و ناسزاها از سوی عدهای از مخالفان ولایت و همچنین عدهای از روحانیان مخالف فلسفه و عرفان به سوی آن علامه ذوفنون و افتخار علمی حوزههای علمیه و جهان تشیع روانه شده است! (تهمتها و ناسزاهایی که یک میلیونیوم آنها در نوشته این نویسنده جوان در نقد آیتالله صافی گلپایگانی وجود ندارد). عدهای از سکولارهای عمامه به سر و بعضاً خارجنشین، علامه حسنزاده را به جرم دفاع از حریم ولایت و حمایت از رهبر معظم انقلاب اسلامی، به باد تهمت و ناسزا و فحاشی گرفتهاند. و عدهای از مخالفان حوزوی فلسفه و عرفان هم، از هیچگونه حرمتشکنی و هتاکی و ناسزایی علیه آن مرد بزرگ دریغ نورزیدهاند. شخصیتی که رهبر فرزانه انقلاب او را «عالمی ربانی» و «سالکی توحیدی» و «از چهرههای نادر و فاخری» معرفی کردند که «نمونههای معدودی از آنان در هر دورهای چشم و دل آشنایان را مینوازد». اما دریغ از یک موضعگیری رسمی از سوی نهادهای حوزوی یا حتی عالمان بزرگ حوزوی در محکومیت این رفتارها!
از خدای بزرگ میخواهم به همه توفیق «شناخت حق»، «عمل به حق» و «نشر و گسترش حق» را عنایت بفرماید.
#حوزه_انقلابی
#حوزه_سکولار
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
فلسفه #پادو یا #استاد_علوم (1)
چندی پیش برنامه #زاویه شبکه چهار سیما با حضور دو تن از اساتید فلسفه موضوع مهم #ارتباط_فلسفه_و_علوم_انسانی را به بحث گذاشت.
👉 https://tv4.ir/episodeinfo/268112
👉 http://yun.ir/nh4e39
حاصل دیدگاه یکی از طرفین بحث، دو مدعا در خصوص #نسبت_فلسفه_با_علوم_انسانی بود:
الف) فلسفه نباید و نمیتواند برای علوم دیگر مبانی دست و پا کند؛
ب) فلسفه تنها میتواند تسهیلگر گفتگوی اندیشمندان علوم انسانی باشد.
مسئله #تحول_در_علوم_انسانی از موضوعات به روز فضاهای علمی کشور است و بر اهل فن پوشیده نیست که اختلاف نظرهای شدیدی میان اندیشمندان این حوزه وجود دارد تا آنجا که حتی موافقان تحول در علوم انسانی موجود نیز رویکرد واحدی به مسئله ندارند و راهکار پیشنهادی ایشان برای تحقق این تحول متفاوت است.
در این مجال تنها به دو مدعای پیش گفته می پردازم.
روشن است که پیش از اظهارنظر در خصوص نسبت فلسفه با علوم انسانی باید مقصود خود را از فلسفه مشخص کنیم. اینکه چه کاری از دست فلسفه برای علوم انسانی برمی آید، بسته به آن است که فلسفه را چه بدانیم.
1. فلسفه در یونان باستان و قرون وسطی به اصطلاحی عام بر مجموعه معرفتهای نظری و عملی اطلاق میشد. اما
2. در دوران رنسانس، با افزایش فزاینده توجه به علوم تجربی، طبیعیات و ریاضیات (بهجهت نقش بنیادین آن در علوم تجربی) از فلسفه جدا شده و در کسوت علومی مستقل و غیر فلسفی به حیات خود ادامه دادند. پیامد استقلال طبیعیات و ریاضیات از فلسفه آن بود که از این پس وقتي فلسفه بهصورت مطلق بهکار ميرود، اختصاص به فلسفه اولی دارد. فلسفه در این معنای جدید، تنها به آن بخش از معارف بشري اشاره دارد که به مباحث فلسفه اولي ميپردازد که موضوعش «موجود بما هو موجود» است.
3. گسترش تجربه گرایی کار را بدانجا رساند که پوزیتویستهای منطقی مفاهیم و گزاره های غیرحسی را فاقد معنای معرفت بخش دانستند. بدین ترتیب، در دوره نخست پیدایش فلسفه تحلیلی، وظیفه فلسفه چیزی جز تحلیل مفاهیم نبود. از نظر پوزیتویستهای منطقی، تفکر فلسفی معادل تحلیل منطقی مفاهیم و قوانین علوم تجربی بود. به اعتقاد ایشان، فلسفه از اساس به یک فعالیت زبانی یا مفهومی تبدیل شد. اما
4. پس از فروپاشی پوزيتويسم، از دهه 1950میلادی به بعد، مفهوم جدیدی از فلسفه تحلیلی پای به عرصه نهاد که تا زمان حاضر رو به گسترش است. در اين معناي جديد، بهجاي آنکه محور مسائل فلسفي «موضوع» باشد، «روش عقلاني حل مسائل» محور و ملاک تفکيک فلسفه از علم قرار گرفته است. يکي از نتايج اين گسترش معنايي فلسفه آن بود که شاخههايي از معرفت بهوجود آمدند که مشخصه آنها اضافه شدن فلسفه به يک موضوع يا رشته علمي ديگر بود؛ فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه دین، فلسفه فیلم، فلسفه فوتبال و...
در مغربزمین، دو نگرش اصلی در نسبت میان فلسفه و علوم اجتماعی وجود دارد. یک دیدگاه، فلسفه را در جایگاه «پایهگذاری» و «استادی» نشانده و معتقد است فلسفه بنیادیترین حقایق را راجع به ما انسانها و ماهیت جهانی که در آن زندگی میکنیم و نیز قواعد رسیدن به چنین شناختی را وضع میکند. ازاینرو «بنیاد»هایی برای پژوهشهای انجامشده در رشتههای خاص فراهم میآورد. اما نگرش دوم، فلسفه را پادو یا شاگرد علوم اجتماعی میداند.
بهزعم طرفداران دیدگاه دوم (که ریشه در سخن جان لاک در دیباچه رساله پیرامون فهم بشر دارد) تفکر بیعمل یا برج عاجنشینی نمیتواند شناخت معین یا معتبری از جهان بهدست دهد. شناخت تنها از دل تجربه عملی، مشاهده و آزمایش منظم بیرون میآید. بنابراین علوم خاص لازم نیست منتظر فلاسفه بمانند تا آنان بنیادهایی را در اختیارشان قرار دهند و یا به آنها بگویند به چه چیزی باید فکر کنند. بلکه فلسفه باید آماده باشد تا هر زمان دانشمندان در پی کشف طرز کار طبیعت برمیآیند، آنان را کمک و حمایت کند.
امروزه فلاسفه غربی تمایلی به نگرش نخست ندارند. ولی در اینکه فلسفه چه نوع کمکی میتواند به علوم داشته باشد، چند دیدگاه متفاوت وجود دارد. برخی وظیفه فلسفه را زدودن خار و خاشاک پیشداوریها و خرافات تفکر عرفی از مسیر قطار علم میدانند، برخی دیگر معتقدند فلاسفه میتوانند در اصلاح روشهای تحقیقی مورد استفاده دانشمندان از تخصصشان در منطق و روشهای استدلال استفاده کنند.
از آنچه گفتیم، روشن است که دو مدعای یادشده از سوی استاد مدعو #زاویه، در معنا و برداشتی خاص از فلسفه ریشه دارد که در سنت فلسفه تحلیلی در اثر سیطره حس گرایی به بار آمده است.
ادامه دارد
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
✅ خوارج تفسیر ناب امیرالمؤمنین از اسلام و احکام اسلامی را بهرسمیت نمیشناختند و مسلمانان را با وجود حضور امام به خودبنیادی در ایمان و تفسیر احکام اسلامی و اتخاذ مواضع سیاسی مستقل از حاکم اسلامی فرامیخواندند، چنانکه امروز نیز خوارج زمان برابر ولی فقیه که در امر حکمرانی مأذون شرعی و عقلی و عرفی است، بهمانند خوارج دوران امامت امیرالمؤمنین عمل میکنند.
✅ یکجا با تأکید بر قاعده اضطرار، مردم را به شورش فرا میخوانند و آشوب خیابانی علیه حکمرانی دینی را مشروع میدانند و در جای دیگر، بر پایه قاعده عسر و حرج، حاکمیت و مردم را به تن دادن و پذیرش ظلم نظام سلطه جهانی دعوت میکنند، در حالی که با همان تفسیری که فقه خوارجی از اضطرار سیاسی ارایه میکند، این حق حاکمیت و مردم است که علیه نظام سلطه بشورند و خواب را از چشم استکبار جهانی بزدایند نه آنکه برابر ظلم آنها سکوت کنند و راه تقیه را پیش کشند، خلاصه اینکه کارویژه فقه شبهخوارجی آن است که احکام و قواعد فقهی را از جایگاه واقعی خارج کند و در جایگاه دلخواهی که بهنفع نظام سلطه تمام میشود، تعریف و استقرار ببخشد.
حجتالاسلام والمسلمین داود مهدویزادگان، دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی با عنوان «جایگاه قاعده لاحرج در فقه سیاسی امامیه و فقه شبهخوارجی» به اظهارات اخیر حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی واکنش نشان داد.
برای مطالعه کامل متن به اینجا مراجعه کنید:
https://hawzahnews.com/xbr44
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
هفته اول روز پنجشنبه 20 آبان ماه ساعت هشت صبح
آدرس: خیابان فاطمی، سر خیابان جمالزاده، روبروی کانون بازنشستگان ارتش، حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان
جلسه برای اساتید تهران به صورت حضوری برگزار میشود.
اساتید دانشگاههای شهرستان از طریق لینک زیر شرکت بفرمایند:
http://vc.nahad.ir/asatid2
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
✅ مجمع عالی علوم انسانی اسلامی برگزار میكند
✳️ موضوع: علوم انسانی اسلامی: محالاندیشی یا واقعبینی؟
🔷 به بهانه معرفی و نقد كتاب علم دینی، علم بومی و علم اسلامی: محالاندیشی یا دوراندیشی
👤 سخنران: جناب آقای دکتر علی پایا
👤 ناقد: جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر احمدحسین شریفی (عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره)
👤 كارشناس مجری: آقای دكتر سید محمدتقی موحد ابطحی
🗓 پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰ ⏰ ۱۸ - ۲۰
🔶 شرکت در جلسه👇👇
🌐 http://iwo.ir/elmedini
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
فلسفه #پادو یا #استاد_علوم (2)
✅ چیستی فلسفه در اندیشه اسلامی
در ابتدای پیدایش فلسفه اسلامی به تبعیت از فلسفه یونان باستان، مقصود از فلسفه در میان اندیشمندان اسلامی، معادل با همه علوم حقیقی بود. به همین جهت، فلاسفه اسلامی در هر دو شاخه حکمت نظری و حکمت عملی قلم زده و آثار فراوانی را عرضه کردهاند. اما در بستر زمان، از سویی با گسترش علوم برخی از این علوم از فلسفه جدا شده و در کسوت علم و بلکه علوم مستقلی درآمدهاند. از سوی دیگر نیز مباحث و شاخههای نوینی در ذیل فلسفه اسلامی پدید آمدهاند. آنچه در دورههای اخیر فلسفه اسلامی دانسته میشود، مشتمل است بر فلسفه اولی (امور عامه، الهیات بالمعنی الأعم)، انسانشناسی (علمالنفس فلسفی)، خداشناسی (الهیات بالمعنی الأخص) و معرفتشناسی.
✅ ✅ چیستی علوم انسانی
«علوم انسانی» علومی هستند که موضوع تحقیق آنها ابعاد وجودی و کنش¬های مختلف انسانی (بما هو انسان) است. مقصود از کنشهای انسانی، آندسته از فعالیتهای انسانی است که متضمن روابط افراد بشر یا یکدیگر و روابط این افراد با اشیاء، و نیز آثار، نهادها و مناسبات ناشی از این رفتارهاست. همه گزارههای علوم انسانی ناظر به انسانیت یا واقعیت انسانی هستند. این علوم در وهله نخست، ابعاد مختلف وجودی انسانی از قبیل وجوه فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و غیره را توصیف کرده و سپس برای گذر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب در هر یک از ابعاد یادشده برنامه ارائه میکنند.
✅✅✅ نظام طبقه بندی طولی علوم بشری
بنا بر نظریه علمشناختی فیلسوفان و منطقدانان اسلام، هر دانشی دارای سه مؤلفه اساسی است: موضوع، مسائل و مبادی. مقصود از موضوع و مسائل نیازمند توضیح نیست، اما تحقیق در مسائل یک علم اغلب مبتنی بر گزارههایی است که اعتبار و حقانیت آنها را باید خارج از آن علم جستوجو کرد. این گزارهها بهاصطلاح «مبادی علم» محسوب میشوند که به نوبه خود به مبادی تصوری و تصدیقی تقسیم میگردند. مبادی تصدیقی، مقدماتی هستند که استدلالهای آن علم مبتنی بر آنها میباشند. این مبادی تصدیقی به دو دسته تقسیم میشوند: اصول متعارف و اصول موضوعه. اصول موضوعه هر علم قضایایی اند که باید در علم دیگری اثبات شوند و در واقع، از مسائل آن علم دوم محسوب میشوند.
این نگرش علمشناختی که هویت یک منظومه معرفتی را وابسته به مبادی و مبانی بهکار رفته در آن میداند، نظام طبقهبندی علوم را نظامی طولی تصویر میکند؛ چرا که با توجه به جایگاه مبادی یک علم در اثبات و نفی محمولات مسائل آن روشن میشود که دانشهایی که عهدهدار تبیین و اثبات مبادی یک دانش دیگر هستند، نقش بهسزایی در شکلگیری آن بازی میکنند. اگر دانش (2) نیازمند دستهای از مبانی است که دانش (1) عهدهدار پاسخ به آنهاست، پس تکوّن مسائل دانش (2) و تحول در آنها بهطور منطقی مبتنی بر مسائل دانش (1) است و از سوی دیگر، هر گونه تغییر در مسائل دانش (1) که مبادی دانش (2) را شکل میدهند، مسائل دانش (2) را دستخوش دگرگونی میکند.
اینک با این ملاحظه میتوان گفت چنانکه پیشینیان فلسفه را مادر علوم خواندهاند، بنیادیترین مبادی علوم حقیقی را باید در میان گزارهها و شاخههای مختلف علوم فلسفی جستوجو کرد که از قضا میان خود این شاخهها نیز سلسله مراتب دانشی برقرار است. بنیادیترین گزارههای معرفتی در دانش معرفتشناسی بررسی میشوند. در مرتبه دوم، نوبت به هستیشناسی عقلی میرسد که بهدنبال دستیابی به نگرشی کلی به هستی و شناخت اوصاف و احکام کلی وجود است.
بخش نخست را اینجا بخوانید: https://eitaa.com/Mabdullahi/613
ادامه دارد
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
فلسفه #پادو یا #استاد_علوم (3)
✳️ نقش فلسفه اسلامی در علوم انسانی
شاخههای مختلف فلسفه اسلامی از جمله معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی نقش بنیادین در علوم انسانی و اجتماعی دارند.
✅ پیش از این گفتیم که در سده هفدهم، تغییر روش علوم طبیعی از قیاسی ـ عقلی به حسی ـ تجربی سرآغاز تحول بنیادین در این علوم و پیدایش علم جدید گردید. چنانکه دستهبندي علوم براساس اسلوب و روش تحقيق به سه دسته علوم عقلي ـ که مانند منطق و فلسفه اولي تنها با براهين عقلي و استنتاجات ذهني قابل بررسي است ـ علوم تجربي ـ كه مانند فيزيك، شيمي و زيستشناسي با روشهاي تجربي قابل اثبات است ـ و علوم نقلي ـ كه مانند تاريخ، علم رجال و علم فقه براساس اسناد و مدارك منقول و تاريخي بررسي ميشود ـ نشانگر جایگاه اساسی روش تحقیق در دانش است.
از سوی دیگر ابزارهای گوناگونی برای معرفت بشری وجود دارد. همه مسائل را نميتوان با ابزارها و روش یکسان تحقيق و بررسي کرد. در واقع روش تحقیق و ابزار مناسب معرفت در هر مسأله و دانشی به موضوع آن مسأله و دانش بستگی دارد. ازآنجاکه واقعیات هستی همگی از یک سنخ نیستند، معرفت به هر واقعیتی روش و ابزاری متناسب با آن میطلبد و هر منبعی تنها برای معرفت به متعلقات خاصی کارآیی دارد.
افزون بر این، اگر معتقد به ضرورت وحی و دین آسمانی باشیم و قوای متعارف معرفت را برای کسب معرفت به همه واقعیات کافی ندانیم، منبع ویژه دیگری به منابع معرفتی ما افزوده میشود که توان عبور از مرزهای منابع متعارف بشری را دارد. حاصل آنکه پژوهش در هر دانش و حل مسائل آن، نیازمند و مبتنی بر روششناسی صحیح میباشد که تا اندازه بسیاری برآمده از معرفتشناسی و وابسته به ذات موضوع آن دانش و موضوعات مسائل آن است.
هر گونه پژوهش در قلمرو علوم انسانی، پیش از همه مبتنی بر حل و فصل مسائل معرفتشناختی است. در این حوزه، پرسشهایی ازایندست مطرح میشود که آیا معرفتهای بشری واقعگرایند یا ناواقعگرا؟ مطلق هستند یا نسبی؟ منابع و ابزارهای معرفتی انسان کدامند؟ آیا معرفت انسان محدود به معرفت حسی و تجربی است یا آنکه انسان از معرفت عقلی نیز برخوردار است؟ آیا ابزارهای متعارف معرفت، توان فراهم آوردن همه معرفت¬های مورد نیاز انسان را دارند یا آنکه دست این ابزارها از برخی حقایق کوتاه است و باید دست به دامان وحی شویم؟
پاسخهای متفاوت اندیشمندان به این پرسشها نتایج متفاوتی در علوم انسانی بهبار خواهند آورد.
✅✅ از سوی دیگر، فرضهای فلسفی درباره سرشت انسان در بنیاد هر رشته علمی مربوط به رفتارهای انسانی نهفته است. پرسشهایی انسانشناختی وجود دارند که نهتنها نمیتوان پاسخ آنها را از علوم انسانی مطالبه کرد، بلکه حل مسائل علوم انسانی مبتنی بر آنهاست. آیا انسان موجود تکساحتی و مادی است یا آنکه یک حقیقت دوساحتی دارد؟ بر فرض دو ساحتی بودن، آیا اصالت با روح مجرد است یا بدن مادی؟ بهبیان دیگر، کدامیک از دو ساحت مزبور حقیقت انسان را تشکیل میدهد؟ همچنین رابطه این دو ساحت چگونه است؟ آیا روح انسان تکاملپذیر است؟ وابستگی همهجانبه وجودی انسان به خالقش چگونه است؟ نیازمندی معرفتی انسان به خالق به چه نحو است؟ اصلاً انسان وابستگی تکوینی به خالق دارد؟ آیا انسان جاودانه است یا هستی وی در لحظه مرگ پایان میپذیرد؟ چه نسبتی میان زندگی اخروی انسان با زندگی دنیوی وی وجود دارد؟ همچنین است دهها سؤال دیگر.
این پرسشهای بنیادین ناظر به ابعادی از وجود انسان هستند که علوم انسانی از پاسخ به آنها ناتوان هستند و بلکه ورود به مسائل علوم انسانی و پژوهش در حیطه آنها منوط به این است که پیشاپیش موضع خود را نسبت به این پرسشها مشخص کرده باشیم.
✅✅✅ از جهت سوم، حل مسائل انسانشناختی متوقف بر پاره دیگری از مسائلی است که بهاصطلاح در قلمرو هستیشناسی (فلسفه اولی) قرار دارند. مسائلی از قبیل تقسیم موجودات به مادی و غیر مادی، قانون علیت و گستره آن، فروعات قانون علیت (مثل ضرورت)، معیّت و سنخیت علی و معلولی، اقسام علت، علت حقیقی و مجازی و ... مسائلی هستند که در اتخاذ موضع نسبت به مسائل انسانشناسی تأثیرگذارند.
بدین ترتیب روشن میشود جایگاه فلسفه در میان علوم دیگر، به خصوص نسبت آن با علوم انسانی امری دلبخواهی و فرمایشی نیست، بلکه به تعریف ما از حقیقت فلسفه و نگاه علم شناختی به طبقه بندی علوم وابسته است.
بخش نخست و دوم را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/Mabdullahi/613
https://eitaa.com/Mabdullahi/618
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری با صدور حکمی، حجتالاسلام و المسلمین، دکتر احمدحسین شریفی را به عنوان «سرپرست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» منصوب کرد.
در این حکم انتصاب خطاب به حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی آمده است:
نظر به مراتب تعهد، تخصص و تجارب ارزشمند جنابعالی، به موجب این حکم به سمت «سرپرست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» منصوب می شوید. انتظار میرود با پیروی از آموزه های اسلامی، مبانی علمی و روحیه انقلابی و راهبردهای اساسی دولت مردمی، وجلب همکاری استادان، پژوهشگران، کارکنان (یاوران علمی) و دانشجویان آن موسسه، نقشی شایسته در تحقق اهداف نظام علم و فناوری به ویژه «ارتقاء بنیان های نظری و عملی حکمت و فلسفه ایران» ایفا نمایید. امید است با توکل به خداوند متعال، مأموریت و وظایف آن موسسه حکمت بنیان را در مسیر تحقق اهداف متعالی اسناد بالادستی نظام مقدس جمهوری اسلامی به ویژه عملیاتیسازی راهبردهای طرح شده در «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» و «سند دانشگاه اسلامی» با رویکردی تحول گرایانه و مسأله محور در راستای تحقق «تمدن نوین اسلامی» به انجام رسانید.
توفیق روزافزون جنابعالی را در پیشبرد اهداف متعالی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و منویات رهبر حکیم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای (مدظله العالی)، از درگاه پروردگار متعال خواستارم.
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری همچنین در نامهای جداگانه، از خدمات و تلاشهای دکتر غلامرضا زکیانی رئیس سابق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران قدردانی کرد.
🗒رزومه دکتر احمدحسين شريفي
https://asatid.iki.ac.ir
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
🔸همایش ملی علامه مصباح یزدی(ره)؛ فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی
🔰 در آستانه نخستین سالگرد ارتحال علامه محمدتقی مصباح یزدی(ره) و به مناسبت روز جهانی فلسفه برگزار میشود
💢 با سخنرانی:
#علی_اکبر_رشاد
#غلامرضا_فیاضی
#عبدالحسین_خسروپناه
#مجتبی_مصباح_یزدی
#علی_مصباح_یزدی
#حسین_بستان
#حمید_پارسانیا
🗓 چهارشنبه سوم آذرماه ۱۴۰۰ ⏰ ۱۸
🔹 همایش حضوری با رعایت پروتکلهای بهداشتی
📺 پخش زنده و مستقیم با ترافیک رایگان از طریق
🌐 TV.iict.ac.ir
#همایش
#علامه_مصباح
🆔 @iictchannel
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
#معرفی_آثار
📚 منتشر شد:
اندیشه نامه علوم عقلی اسلامی
به کوششِ مهدی عبدالهی
مجموعۀ پیشِ رو با این هدف به سامان آمده است که بهدور از سوء فهم و جهتگیری غیرعلمی، تصویری دقیق از آرای اندیشمندان علوم عقلی در مسائل مشترک بهدست دهد. کوشش شده است نخست طی مقالاتی با رویکرد توصیفیِ صرف، مقصود اندیشمندان بهطور دقیق و جامع گزارش شود، به گونهای که محل نزاع اصلی، مدعای حقیقی و سیر تطور دیدگاهها آشکار شود. در مرحلۀ دوم سعی شده است در خلال مقالهای مقایسهای با نگرشی بیطرفانه، بین دیدگاههای فلسفی، کلامی و عرفانی مقایسه و داوری صورت گیرد. از باب نمونه، ابتدا در سه مقالۀ توصیفی، دیدگاههای اصحاب فلسفه، کلام و عرفان در موضوع توحید ذاتی گزارش شده، و سپس مقالۀ تطبیقی به مقایسه و داوری میان این دیدگاهها پرداخته است.
بیتردید مسائل مشترک متعددی در دانشهای سهگانۀ فلسفه، کلام و عرفان اسلامی وجود دارند که شایستۀ پژوهشهای توصیفی و تطبیقیاند، اما این اندیشهنامه تنها به پنج موضوع بنیادین پرداخته است که بهنظر میرسد بر دیگر مسائل نزاعبرانگیز اولویت دارند، و بر اساس میزان اهمیت، گسترۀ نزاع دیدگاههای پیرامونشان و درجۀ اثرگذاریشان بر دیگر مسائل گزینش شدهاند. موضوعات یادشده عبارتاند از: توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی، حقیقت وحی و حدوث و قدم عالم.
ناشر: مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
تعداد صفحات: 588
قطع: وزیری
لینک خرید:
https://b2n.ir/y14203
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi
🔸چون در مقام اندیشه حریف علامه مصباح نمی شوند، افترا می زنند
🔰 گفتگو با حجتالاسلام #مهدی_عبداللهی عضو شورای علمی همایش ملی علامه مصباح یزدی؛ فیلسوف علوم اجتماعی اسلامی
▪️علامه مصباح یک اندیشمند بزرگ دینی هستند که هم علم و احاطه کافی بر معارف اسلامی دارند و هم در مقام کنشگری سیاسی و اجتماعی بسیار فعال و تاثیرگذار بودهاند.
▪️یکی از ویژگیهای بسیار مهم و پررنگ آیت الله مصباح، نظاماندیشی ایشان بوده است یعنی اندیشههای ایشان واجد نوعی انسجام درونی است و برخلاف برخی از اندیشمندان که با اینکه اهل اندیشه و نظرمندی هم هستند و دیدگاههای خاصی دارند اما در یک دستگاه منظم اندیشگی، بحث نمیکنند، اعوجاج و تشویشی در آراء ایشان به چشم نمیخورد.
▪️یکی دیگر از ویژگیهای بارز آیت الله مصباح به اعتقاد بنده تطابق عمل و نظر در شخصیت ایشان است. یعنی ایشان در مقام عمل و کنشگری سیاسی-اجتماعی و ایفای نقش در عرصههای اجتماعی، طبق ضوابط و خطوطی که برایشان در مقام نظر اصالت داشت رفتار میکردند. یعنی یافتههای ایشان از علوم اسلامی و علوم عقلی چارچوب عملی و رفتاری ایشان را در عرصههای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی تعیین میکند و ایشان طبق آن چارچوبی که در مقام نظر به آن رسیدند اقدام میکردند.
#مصاحبه
#همایش_علامه_مصباح
تفصیل مصاحبه را اینجا ملاحظه فرمایید:
https://tn.ai/2611786
https://iict.ac.ir/1400/09/mmesbah/
✍️ مهدی عبدالهی
🆔 @MAbdullahi