فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باهاتون قهرم پستامو فوروارد
نمیکنید ☹️
60.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد!
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر عزیزتر از جانم دوستت دارم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من زاده ی زمستانم تولدم مبارک❤️
#تولدم_مبارک
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزت مبارک مادرم😍❤️
سلطان قلبم👑
#تولدت_مبارک
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
#نهج_البلاغه
✨وَالاِسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ
💠«مشورت عین هدایت است»
📘 #حکمت۲۱۱
ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ
ʝѳiɳ→☞ @madarpedar ↜
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: 🌸
از ما نیست کسى که با مسلمانى تقلّب کند، یا به او ضرر رساند و یا با وى حیله نماید.💎🤔✅
لَیسَ مِنّا مَن غَشَّ مُسلِما اَو ضَرَّهُ اَو ماکرَهُ؛💎🤔✅
📚نهج الفصاحه، ح 2414
ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ
ʝѳiɳ→☞ @madarpedar ↜
🔴زیباییهای "سجده"
✍اگر بخواهیم نماز در وجود ما تأثیرگذارتر باشد، غیر از رعایت احکام و آداب در کل نماز، قسمتی از نماز که باید آن را با طول دادن و توجه بیشتر اجرا کنیم «سجده» است. سجدۀ طولانی و با توجه، در از بین بردن کبریایی ما و جا انداختن عظمت و کبریایی خدا در دل ما خیلی اثر دارد.
از آنجایی که خدا میدانست چه آثار و برکات فوقالعادهای در سجدۀ نماز وجود دارد و بندگانش در حالت سجده چقدر به او نزدیک هستند، در هر رکعتی دو تا سجده گذاشته است. شما هم از آن ابتدای نماز که «الله اکبر» گفتی، عشقت به آن لحظات سجده باشد. بگو: «جانم! الان یک رکوع میروم، بعد میروم به سجده.» تا از سجدۀ اول بلند شدی، انگار قلبت دارد از قفسۀ سینه بیرون میآید، دلت دارد از جا کنده میشود که خدا صدا میزند: «صبر کن عزیزم، دوباره برو به #سجده» از سجده که میخواهی بلند شوی مثل این است که میخواهند نفست را بگیرند. اینقدر #سجده را دوست داری!
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «اگر نمازگزار بفهمد هنگام #سجده چه رحمتی از جانب خداوند او را در برگرفته، دیگر سر از #سجده برنمیدارد.» نقل شده است که گاهی یک سجدۀ امام کاظم(ع) تا به صبح طول میکشید. خدا میداند که اگر اهل تقوا فرصت داشته باشند، درِ خانه خدا چه میکنند.
#استاد_پناهیان
📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟"
ⓟⓔⓓⓐⓡ&ⓜⓐⓓⓐⓡ
ʝѳiɳ→☞ @madarpedar ↜
#بخونید_قشنگه
در یک روز آرام ، روشن ، شیرین و آفتابی یک فرشته 🧚♂مخفیانه از بهشت پایین آمد و به این دنیای قدیمی پا گذاشت. در دشت ، جنگل ، شهر و دهکده گشتی زد.
هنگامی که خورشید در حال پایین آمدن بود او بالهایش را باز کرد و گفت:
حالا که دیدار من از زمین پایان یافته ، باید به دنیای روشنایی برگردم. اما قبل از رفتن باید چند یادگاری از اینجا ببرم.
فرشته🧚♂ به باغ زیبایی از گلها نگاه کرد و گفت:
چه گلهای🌺 دوست داشتنی و خوشبویی روی زمین وجود دارد!
بی نظیرترین گلهای رز🌺 را چید و یک دسته گل درست کرد و با خود گفت:
من چیزی زیباتر و خوشبوتر از این گلها در زمین ندیدم، این گلها را همراه خود به بهشت خواهم برد.
اما اندکی که بیشتر نگاه کرد کودکی را با چشم های روشن و گونه های گلگون در حال خندیدن 👼به چهره مادرش دید.
فرشته 🧚♂با خود گفت:
آه! خنده این کودک 👼زیباتر از این دسته گل هست من آن را هم با خود خواهم برد.
سپس فرشته🧚♂ آن طرف گهواره کودک را نگاه کرد و آنجا محبت مادری🤱 وجود داشت که مانند یک رودخانه در حال فوران به سوی گهواره و به سوی کودک سراریز می شد.
فرشته🧚♂ با خود گفت:
آه! محبت مادر🤱 زیباترین چیزی است که من تا به حال بر روی زمین دیده ام من آن را هم با خود به بهشت خواهم برد.
به همراه سه چیز ارزشمند و گرانبها؛ فرشته🧚♂ بالی زد و به سمت دروازهای مروارید مانند بهشت پرواز کرد. خارج از بهشت رو به روی دروازه ها فرود آمد
و با خود گفت:
قبل از اینکه وارد بهشت شوم یادگاری ها را ببینم.
به گلها 🌺نگاه کرد. آنها پلاسیده شده بودند! به لبخند کودک 👼نگاه کرد ، آن هم محو شده بود! فقط یکی مانده بود ... به محبت مادر🤱 نگاه کرد. محبت مادر هنوز آنجا بود با همه زیبایی همیشگی اش.
فرشته🧚♂ گلها و لبخند محو شده کودک را به گوشه ای انداخت و به سمت دروازه های بهشت پرواز کرد.
تمام بهشتیان را جمع کرد و و گفت:
من چیزی در زمین یافتم که زیبایی بی نظیرش را در تمام راه ، تا رسیدن به بهشت حفظ کرد و آن محبت یک مادر است.🤱🌸👌