eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
434 ویدیو
240 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دردها دارد دلم در حسرت دیدار تو شد تمام آرزویم دیدن رخسار تو درد عشقت را به سینه دارم ومرهم تویی شکر ایزد که شدم از کودکی بیمار تو ای گل نرجس تو خوب عالمی اما منم بدتر از خار و گرفتم عزّت از گلزار تو لطف اعجاز نگاهت از ازل من را خرید خود گرفتی دست من گر که شدم دلدار تو عفو کن این نوکرت را که ندارد جز تو کس عفو کن این نوکری را که شده سربار تو با نگاهی قلب رسوای مرا تطهیر کن تا که شاید من شوم خاک در دربار تو ای غریب فاطمه راهم بده در خیمه ات تا شوم صبح و مسا با اشک هایم یار تو خوب می دانم که در گوش تو مانده همچنان ناله های مادر ِ بین در و دیوار تو می دهد این روز وشبها ای غریب فاطمه غصّه های غربت جدّت علی آزار تو ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه والشریف ای قرار ِقلب شیدا در کجا جویم تو را ای بهشت آرزوها در کجا جویم تو را فاطمیه آمده شد تازه زخم هجر تو ای به زخم دل مداوا در کجا جویم تو را روز وشب‌ هستی تو ناظر بر گناهانم ببخش رحمت باری تعالی' در کجا جویم تو را شیعه مظلوم است بی تو،ای معزّالمؤمنين ای همه دارایی ما در کجا جویم تو را حسرت دیدارت آقا برده از دیده قرار کی کنم رویت تماشا در کجا جویم تو را در میان نوکرانت ،من نبینم بی کسی ای بیابان گرد تنها! در کجا جویم تو را محرم مسمار در شد، سینه ی یار علی ای جواب آه زهرا در کجا جویم تو را از جفای قوم ظالم،کشته شد جدّت حسین تشنه در بین دو دریا،در کجا جویم تو را شد کنار مقتل او روبه روی زینبین بر سر عمّامه دعوا در کجا جویم تو را بسته شد دستان زینب،همسفر شد با عدو شد کتک جای تسلّی' در کجا جویم تو را ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اگرچه از غریبی ات، پرت شده حواس ها و نیست در هوای تو، دل خداشناس ها هنوز در نماز شب به فکر درد شیعه ای شده قنوت تو دعا ، برای ناسپاس ها چقدر گریه جای ما، چقدر توبه جای ما به دوش توست از چه رو تمامی تقاص ها بیا و جان ببخش این نگاه بی تو مرده را که بشنوی ز اشک ما، حدیث التماس ها نگاه مرده ای که از قصور دائمش شده حضور تو میان ما، شبیه ناشناس ها چقدر ادّعا ولی ، همیشه بی سعادتیم که زیر سایه ات چنین فقیر یک زیارتیم اگر هنوز شام‌ ما، سحر به نور تو نشد هنوز کوچه های ما ،پُر از عبور تو نشد دلیل فاصله شده گناه سینه های ما که سینه های ما دمی اسیر شور تو نشد چه انتظار و ندبه ای،که آخر توسّلات حوائج دل همه ،فقط ظهور تو نشد چقدر روبه روی تو ،گناه کرده منتظِر کسی به فکر غربت دل صبور تو نشد حواس شیعه نیست که ،غریب این زمانه کیست به قول مادرت کسی،شکسته دل تراز تو نیست دوباره مجلس عزا دوباره خون جگر شدی دوباره بی قرار آن ندای پشت در شدی میان شعله مادرت خلیل را صدا زده تو بی گمان شنیده ای ،که دست بر کمر شدی گریز روضه های تو همیشه حرف کوچه شد و بعد آن چو مادرت،همیشه محتضر شدی میان‌ کینه دیده ای ،جسارت غلاف را میان کوچه شاهد جفای چل نفر شدی غریب غائب از نظر، بیا امام منتَظَر که با ظهور تو شب ِ غم علی شود سحر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امام باقر علیه السلام فرمودند: لاَ يَكُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِي أَخْمَلِنَا ذِكْراً صاحب این امر (امام زمان علیه السلام) از همه ی ما اهل بیت، فراموش شده تر است. (کتاب الغیبه نعمانی) پر از شکایتم از روز های تکراری چگونه می گذرد لحظه ها؟ به دشواری چقدر آه نفس گیر و اشک پنهانی چقدر خنده ی بی روح و تلخ و اجباری بدون تو همه ی فصلها زمستانی ست بهار شیعه بیا بی تو نیست گلزاری چگونه زنده بماند کسی که می داند تو بین دشت و بیابان بدون غمخواری چقدر ارزش تو بین شیعه گم شده است هنوز یوسف  ِزهرا چه بی خریداری هنوز گوشه ی چاه غریبی ات هستی کسی برای نجاتت نمی کند کاری شنیده ای همه دم درد شیعه را اما چقدر حرف نگفته به سینه ات داری برای دیدن تو شیعه زحمتی نکشید تویی که بیشتر از ما به فکر دیداری حواس شیعه کجا بوده در زمان گناه چه اشک ها که شد از دیده های تو جاری هزار سال گذشت و هنوز منتظری نبوده سیصد و اندی حبیب و دلداری هزار سال، هوای دلت شده ابری به یاد کوچه ی غربت همیشه می باری چقدر روضه گرفتی کنار هیزم ها برای مادر خود روز وشب عزاداری میان همهمه ها ،بار شیشه ای افتاد به سینه رفت بدون اجازه مسماری همیشه ناله ی مادر قرین گوش توست تو گوئیا همه دم بین درب و دیواری چگونه کوچه فراموش تو شود،یک عمر کنار مادر خود در میان اشراری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وقتی که با گناه، گذشته دقایقم گویم چگونه در غم هجر تو صادقم آخر چگونه مدعی عشق تو شوم رویی نمانده است بگویم که عاشقم دنیا چقدر فاصله انداخت بین ما گم شد همیشه یاد تو بین علائقم یک دم بیا و نوکر خود امر و نهی کن من با تمام ِآن چه بخواهی موافقم من حاضرم که جان بدهم در هوای تو باشد که بگذری ز خطاهای سابقم ای کشتی نجات، مرا با خودت ببر بیراهه رفته در همه ی عمر؛ قایقم غافل شدم ز تو گل نرگس مرا ببخش عمری فریب خورده ی ناز شقایقم آقا بدم درست ولی مهلتم بده بنما برای نوکری خویش لایقم در فاطمیه، وارث قرآن به یاد تو در روضه های غربت قرآن ناطقم کردم دعا برای ظهور تو با غضب یاد هجوم و کینه ی قوم منافقم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
😭آقاجان آیا کسی هست باهاش درد دل کنی... السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کمی از دردهای خود بگو، آرام تر باشی نباید ای امام عصر، دائم خون جگر باشی تمام عمر، سرگردان ِکوه و دشت و صحرایی چرا صبح و مساء،در روضه باید محتضر باشی نداری همدمی دلسوز در صحرا کنار خود ولی باید تو غمخوار تمامی ِبشر باشی نشان غربتت اینست که با غفلت شیعه خودت در انتظار سیصد و اندی نفر باشی تو از بابای مظلومت علی، مظلومتر هستی بگو تا کی همیشه وارث درد پدر باشی کنار چند هیزم؛ سالهای سال، حقت نیست همیشه یاد زخم سینه و مسمار در باشی تو می بینی همیشه مادرت را زیر دست و پا بیا ای منتقم، یار علی بین گذر باشی میان بسترش، آهسته مادر گفت: زینب جان صبوری کن که باید روضه خوان؛ شام و سحر باشی سر پاک حسینم را ببینی بر سر نیزه وَ تا شام بلا با قاتلینش همسفر باشی نصیبت می شود کوه حیا ، بزم شراب شام پریشان از لب پاره میان طشت زر باشی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
رزق حرم امام رضا علیه السلام السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داری هنوز شام و سحر گریه می کنی با منتهای سوز جگر گریه می کنی اشکت بدل به خون شده و محتضر شدی زخمیست پلک تو، چقَدَر گریه می کنی آتش زده به قلب تو غمهای شیعیان داری برای چند نفر گریه می کنی؟؟ این روزها که دست تو را بسته غیبتت یاد طناب دست پدر گریه می کنی بی اختیار می زنی هی فضّه را صدا گویا میان شعله ی در گریه می کنی با ناله از کبودی پهلوی مادرت دستی گرفته ای به کمر گریه می کنی وقتی گریز روضه ی تو می شود غلاف بر بازویی که بوده سپر گریه میکنی هر نیمه شب برای شب غسل زخم ها یاد جفای بین گذر گریه میکنی از خون  ِمانده روی کفن یاد کردی و از خون،شده دوچشم تو، تر گریه میکنی وقتی که روبروی تو یک مشت هیزم است حق می دهم که شام و سحر گریه می کنی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
زبان حال امام زمان با مادر علیهماالسلام گریز به کوچه😭 گریز به علقمه😭 گوهرم، گوهرشناسی نیست اینجا ای دریغ مانده ام بین صدف در عمق دریا ای دریغ بحث چندین روز و هفته،چند ماه ِسال نیست سالها آواره ام دربین صحرا ای دریغ خیمه گاه من نه تنها،بلکه یاد و خاطرم گم شده در بین لذت های دنیا ای دریغ روز و شب سر می کنم با دردهای شیعیان شیعه هم کرده رهایم بین غم ها ای دریغ نیمه شب ها روضه می خوانم کنار قبر تو مثل بابایم علی، تنهای تنها ای دریغ مادر مظلومه ام، بدجور قنفذ زد تو را روبه روی دیده های زخم بابا ای دریغ بازوی تو در مدینه بین کوچه، بد شکست کربلا هم علقمه،بازوی سقّا ای دریغ چون حسین از چشم مجروحش،سه شعبه را کشید دید غرق تیر گشته کلّ اعضا ای دریغ گریه کرد و ناله ها زد در میان دشمنان هلهله و خنده شد جای تسلا ای دریغ نه عبایی بود و نه یاور برای بردنش شد عبایش خرج جسم ارباً اربا ای دریغ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
گریز به کربلا و فاطمیه السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست در قلبم به غیر از تو هوای هیچ کس تا تو هستی نیستم من مبتلای هیچ کس با رضای تو نفس هم می کشم یعنی که نیست از رضای تو مقدم تر رضای هیچ کس یک دعای تو برای هر دو دنیایم بس است بی تو به کارم نمی آید دعای هیچ کس من که نشنیدم ولی هر کس شنیده گفته است نیست خوشتر از صدای تو صدای هیچ کس این دل تبدار من داده گواهی هر سحر شب به غیر از تو نکرده تب برای هیچ کس هر کسی کوبیده درب سینه ام، فهمیده است پر شده با مهر رویت، نیست جای هیچ کس با وصال تو فقط  درمان شود زخم فراق مرهم زخمم نمی گردد دوای هیچ کس تو کریم بن کریمی پس به یک گوشه نگات رد نگردد حاجت کربوبلای هیچ کس کاش پیش خواهری غارت نگردد از جفا جامه و عمامه و کفش و عبای هیچ کس یک نفر پیدا نشد تا که  بگوید: شامیان نیست جایز هلهله وقت عزای هیچ کس فاطمیه آمده هرگز نگردد مثل تو روضه ی مسمار در، صبح و مسای هیچ کس ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
خدایا انتقام بگیر ای خدا مهدی کجا و کوه و صحرا، اِنْتَقِم* از چه او خائف شده از دست اعداء، اِنْتَقِم سال های سال، حقّ حجّت تو غصب شد دید ظلم و شد به کامش تلخ؛ دنیا، اِنْتَقِم یاد او را از دل شیعه به حیله برده اند این چنین تنها ولی ات گشته تنها، اِنْتَقِم دیدن اعدای مهدی تا به کی؟دلخسته ایم رحم کن بر ما و شاه بی کس ما، اِنْتَقِم قلب مهدی خون شده از بدعت قوم ریا با ظهورش قلب او را ده تسلّیٰ، اِنْتَقِم پلکهایش زخمی است و دیده هایش غرق خون می کند هر روز و هر شب روضه برپا، اِنْتَقِم نه برای ما برای مادری که پشت در زیر دست و پای دشمن خوانده او را، اِنْتَقِم ای خدا سوگند بر آن صورت نیلی شده هم به درد سینه و پهلوی زهرا، اِنْتَقِم منتقم سوگند بر دست شکسته با غلاف روبه روی چشم های خیس مولا، اِنْتَقِم ای خدا سوگند بر محسن، شهید بی گناه آن که مدفون شد میان اشک بابا، اِنْتَقِم منتقم سوگند بر آن حنجری که تیر خورد حنجر عطشان اصغر پیش دریا، اِنْتَقِم ای خدا سوگند بر پیغمبر کربوبلا آن جوانی که تنش شد ارباً اربا، اِنْتَقِم منتقم سوگند بر دست قلم، فرق جدا ناله ی شاه حرم از داغ سقّا، اِنْتَقِم ای خدا سوگند بر خون شهید بی کفن پیکری که شد رها بر خاک صحرا، اِنْتَقِم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) * امام صادق علیه السلام فرمودند: از جمله حقوق ما بر شیعیان این است که بعد از هر نماز واجب دست بر چانه بگیرند و سه مرتبه بگویند: یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ‌مُحَمَّد یا رَبَّ مُحَمَّدٍ احْفَظْ غَیْبَةَ مُحَمَّدٍ یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إنْتَقِمْ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ ای پروردگار محمد فَرَجِ آل محمد را زودتر برسان! ای پروردگار امام غائب از فرزندان محمد  را حفظ کن! ای پروردگار محمد برای دختر محمد انتقام بگیر! 📓مکیال المکارم جلد ۲ صفحه ۱۳ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
الا عزیز فاطمه، قسم به جان فاطمه نگاهی از کرم نما، به سائلان فاطمه بتاب بر قلوب ما، که بی تو غرق ظلمتیم تو ماه نورگستری، در آسمان فاطمه تویی تمام  ِ فاطمه،به خَلق و خُلق ومنطقت گرفته از تو هر کسی، همه نشان فاطمه چه مادری که رتبه اش، شده ست کفو مرتضی برای حضرت علی ، شده یگانه فاطمه گره زده ست رزق ما، به سفره ی کرامتش شده ست روزی همه ،از آب و نان فاطمه چه مادری که خلقتش، دلیل خلق عالم است سند گرفته این جهان، شده جهان فاطمه بگو به هر سقیفه ای، که هیزم جهنم است نصیب شیعه می شود برگ امان فاطمه ببر به همرهت مرا ،کنار قبر مادرت ببین که سالها شده ، چه بی نشانه فاطمه تو گفتی ای امام ما، که حاضری میان ما ظهور خود هدیه کن ، به روضه خوان  ِفاطمه همیشه روزی ام نما، دعای دیدن فرج که وا کنی به روی من، در  ِجنان  ِفاطمه به لطف و جود مجتبی،حسینی ام حسینی ام من آبرو گرفته ام ، در آستان فاطمه حسین گفتم و دلم، حریم کربلا شده حسن نوشتم و ره  ِروضه به کوچه وا شده همان مسیر دردها،که گوشواره ای شکست چه دیده مجتبی در آن، که عرش بر زمین نشست چه دیده مجتبی درآن ، که موی او سفید شد وَ خنده از لبان او، همیشه ناپدید شد خدا کند که کودکی، نبیند آه  ِمادرش که خورده سیلی از جفا،ز دشمن ستمگرش حسن شهید گشته  از، غم جنایت عمر بس است جرم کوچه بر وجوب لعنت عمر امام منتقم بیا ، به حقّ اشک مجتبی بیا که خوانده مادرت، تو را میان کوچه ها ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
دوباره درد  ِهجرت، بر لب جوهر نشسته و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی سر  ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه به امّید شفاعت در صف محشر نشسته ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته شده شرح غم  ِسی سال  ِ حیدر اینکه هرشب کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر به روی حور، دست ثانی کافر نشسته به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته به جای تو زند بوسه به رگهای بریده به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9