#مناجات #امام_حسین_ع
#روضه
دست خالی آمدم با پاکی چشم و نگاه
دست خالی می روم با کوله باری از گناه
این هم از پایان کارم ، حاصل عمرم فقط
آه بود و آه بود و آه بود و آه و آه
صبح تا شب دست من با کار دنیا بند شد
از سر شب خواب رفتم ، خواب ماندم تا پگاه
بخت اهل طاعتت شد مثل روهاشان سفید
روی من هم با گناهان مثل بختم شد سیاه
گندم آوردم ولی آتش درو کردم ببین
تن تباه و دل تباه و حاصل عمرم تباه
تو بدی ها را به خوبی ها مبدل می کنی
یک شهادت هم برای این گنهکارت بخواه
از تو دائم رحم و رحم و رحم و رحم و رحم و رحم
دائم از من اشتباه و اشتباه و اشتباه
بالحسینِ بالحسینِ بالحسینِ بالحسین
یا اله و یا اله و یا اله و یا اله
روضه بود و روضه بود و روضه بود و روضه بود
قتلگاه و قتلگاه و قتلگاه و قتلگاه
مشک آب و مشک آب و مشک آب و مشک آب
قرص ماه و قرص ماه و قرص ماه و قرص ماه
زینب است و زینب است و زینب است و زینب است
بی پناه و بی پناه و بی پناه و بی پناه
پای زخم و اربعین و اربعین و پای زخم
رنج راه و رنج راه و رنج راه و رنج راه
#محسن_ناصحی
@Maddahankhomein
@babolharam_netباب الحرم _میثم مطیعی.mp3
زمان:
حجم:
21.08M
#روضه #وفات_حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام و #حضرت_حمزه_سیدالشهدا_سلام_الله_علیه_
مداح🎤حاج میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی ..
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#روضه #وفات_حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام و #حضرت_حمزه_سیدالشهدا_سلام_الله_علیه_
مداح🎤حاج میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی ..
حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدن
باید برای قبرِ تو کاری کنم حسن ..
اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مَنْ بِِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی .. به گمانم سیدالکریم خیلی عاشقِ ابی عبدالله بوده .. خیلی حسینی بوده .. اونقدر که وقتی از دنیا رفته خدا هر کی بیاد زیارتش رو به واسطۀ او حسینی میکنه و اسمشُ تو لیستِ زوار کربلا می نویسه..
چنانکه بر سر شب، لطفِ نور ماه افتد
گدا همیشه گذارش به کویِ شاه افتد
ستاره سمت حریم کریم آل حسن
به این امید که روشن شود، به راه افتد
کسی که عرضه دین نزد مقتدا میکرد
ز خوف اینکه مبادا به اشتباه افتد
سیدالکریم حضرت عبدالعظیم میومد محضرِ ائمه دینِ خودش رو عرضه میکرد ، تصدیقش می کردن .. امشب دینت رو میتونی محضرِ امام زمان عرضه کنی یا نه ! امشب میتونی به امام زمان بگی این دینمِ ، منو قبول داری یا نه ؟!!
چه بود شان تو؛ انت ولینا حقا
که در نظاره به جاهت ز سر کلاه افتد
خود عبدالعظیم حسنی نقل کرده دَخَلتُ عَلی سَیدی عَلِی بنِ مُحَمَّدٍ(ع) رسیدم خدمت امام هادی فَلَمّا بَصُرَ بی، قالَ لی: مَرحَبا بِک یا أبَا القاسِمِ، تا چشمای امام هادی به حضرت عبدالعظیم افتاد حضرت فرمودخوش آمدی اباالقاسم أنتَ وَلِینا حَقّا .. حقیقتا تو دوستِ مایی .. فَقُلتُ لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ إنّی اُریدُ أن أعرِضَ عَلَیک دینی، میگه گفتم آقا میخوام دینم رو به شما عرضه کنم .. اگه دینم مورد رضایت شما بود حفظش کنم .. فَإِن کانَ مَرضِیا ثَبَتُّ عَلَیهِ حَتّی ألقَی اللّهَ عز و جل. فَقالَ: هاتِ یا أبَا القاسِمِ.(۱)
آقا فرمودن بیا جلو حرفات رو بگو ما آمادۀ شنیدنیم ..
به غیر کنیه نبردن ائمه نام تو را
چه قدر و منزلتی داری ای اباالقاسم
یاحضرت عبدالعظیم مددی ..
نصیب زائرت اجرِ سفر به کربوبلاست
همین که چشم دلش سمت بارگاه افتد
سپید میشود از هر گناه، جامه دل
اگر نگاه شما سوی این سیاه افتد
شاعر: محمد قائمی راد
حسین جان دلم کربلا می خواد .. حسین جان دیگه کم کم نوکرا دارن آمادۀ محرم میشن ..
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد
گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه
گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد
دلم برات تنگ شده حسین جان ..
زینت دوشِ نبی روی زمین جای تو نیست
خوار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
دل من مقیم کربلای تو،
جوونیم به پای روضههای تو
رسیده، نسیم جانفزای تو .. تو این صحرا
شهید روز عاشورا، لاله عطشان زهرا
تشنه بریدن رگ هاتو، تو روز روشن واویلا
اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان درّ نایابت ندادند
اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صد چاکت نکردند
چند جمله ام با امام زمان صحبت کنیم :
غم ما، شرارههای اون دره،
هنوزم صاحبزمان خون جگره
دل ما پی مزار مادره .. مادر زهرا
راز ولایت یا زهرا .. رمزِ شهادت یا زهرا
ذکر مدام لبهای .. حضرت حجت یازهرا
سحرخیز مدینه کی میآیی ..
امیر بیقرینه کی میآیی
عزیزم مادرت چشم انتظاره ..
شفای زخم سینه کی میآیی
📚منبع:
شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۸۱.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۱.
شیخ صدوق، التوحید، ص۸۱، حدیث ۳۷.
شیخ صدوق، اکمال الدین و اتمام النعمة، ج۲، ص۳۷۹.
شیخ صدوق، الامالی، ص۴۱۹.
فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۱.
خزاز رازی، کفایة الاثر، ص۲۸۶.
طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۲۴۴.
مجلسی، بحارالانوار، ج۶۶، ص۱.
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#روضه #امام_صادق_ع
خورشید تاریک است پیش روی صادق
محراب اهل آسمان ابروی صادق
جبریل زانو میزند پهلوی صادق
عالِم شده هرکس گذشت از کوی صادق
پیداست اسرار عوالم از نگاهش
پلکی زند میریزد عالِم از نگاهش
از کفر، مردم را گرفت و باخدا کرد
قفل مسائل را برای خلق وا کرد
با تیغ علم غیب خود غوغا به پا کرد
ظلم بنی عباسیان را برملا کرد
علمش حجاب جهل ها را پاره کرده
صادق بنی عباس را بیچاره کرده
در راه حق گرچه کشیده زحمتش را
اما ندانستند قدر و قیمتش را
دشمن شکسته پیش مردم حرمتش را
با ناسزا دادند مزد خدمتش را
در کوچه های شهر یوسف را کشیدند
این گرگ ها پیراهن او را دریدند
میسوخت در آتش پر شیخ الائمه
از بسکه زد بر پیکر شیخ الائمه
عمامه افتاد از سر شیخ الائمه
حرمت شکست از مادر شیخ الائمه
مردی که در محشر دو عالم را شفیع است
ناراحت از نامردی ابن ربیع است
آتش گرفته رشته های دامنش را
ابن ربیع پست لرزانده تنش را
در بین مردم میکشد پیراهنش را
با ریسمان بستند دست و گردنش را
همسایه ها اینبار هم کاری نکردند
یعنی ولی الله را یاری نکردند
او صبح صادق بود و در دست شب افتاد
خیس عرق شد، عرش در تاب و تب افتاد
صدبار تا بغداد پشت مرکب افتاد
در راه چندین بار یاد زینب افتاد
چه بر سرش آورده اند ایام پیری
زیر لبش میگفت ای وای از اسیری
آن لحظه که شمشیر بر رویش کشیدند
خشم رسول الله را با چشم دیدند
با اینکه ناله های زهرا را شنیدند
در کربلا اما سر از جدش بریدند
در کربلا جد غریبش تیر میخورد
بر بوسه های مصطفی شمشیر میخورد
آرش براری
https://eitaa.com/Maddahankhomein
@Maddahionlinمداحی آنلاین - جام چشم من بی تاب پر از غم میشد - میرداماد.mp3
زمان:
حجم:
3.81M
🔳⏯ #روضه 🖤 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴جام چشم من بی تاب پر از غم میشد
🌴داشت لبریز غم و گریه نم نم میشد
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
@Maddahionlin4_6003569019368507237.mp3
زمان:
حجم:
2.21M
🔳⏯ #روضه 🖤 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴گويم ز امام صادق اين طرفه حديث
🌴تا شيعه او به لوح دل بنگارد
🎤حاج #عباس_حیدرزاده
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
@MaddahionlinYEKNET.IR - roze 3 - shahdat imam sadegh - 1400.03.15 - banifatemeh.mp3
زمان:
حجم:
1.18M
🔳⏯ #روضه 🖤 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴هر چه میگفت که من تشنه لبم سنگ زدند
🌴ناله اش در دل کوفی اثری داشت نداشت
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#سیدالشهداء_علیهالسلام
#شب_جمعه
#روضه
«جواب»
همین که داده سلام مرا جواب اینجا
رسیدهاست به من خیر، بی حساب اینجا
برای آن که دلش را گرفته لشگر غم
همیشه هست پر از حس و حال ناب اینجا
به رغم سر کشیام، هر زمان که برگشتم؛
مرا حسین بغل کرده بی عتاب اینجا
به زیر پرچم او محسن اند، مذنب ها
گناه را به نگاهی کند ثواب اینجا
میان روضه خدا را همیشه میبینم
نمانده بین من و ربّ من حجاب اینجا!
به درب بسته که خوردم به روضه آمدم و
شدهاست باز به رویم هزار باب اینجا
دم حسینیه قلبم همیشه شعله گرفت
دلم به یاد لب تشنهاش شد آب اینجا
تنش به روی زمین عراق شد پامال
شدم برای غم غربتش کباب اینجا
همین که دید تنش را به خاک زینب، گفت
ای آفتاب از او شرم کن نتاب اینجا...
#میثم_کاوسی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#غزل #روضه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛
با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم
با خنده رفتم کربلا اما از آنجا
تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم
هجده عزیزم را به روی نیزه دیدم
با خاطراتم هر قدم را گریه کردم
در کربلا و کوفه و دروازهی شام
نام تو را بردند هر جا گریه کردم
گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم
زیر لگد قدر دو دنیا گریه کردم
از کاروان وقتی که جاماندم، برایت
با هر نفس همپای زهرا گریه کردم
دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز،
بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم...
از داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو
تا درد دست و تاول پا گریه کردم
تا پیش چشم ساربان بغضم ترک خورد
بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم
زجر لعین با یک طبق سمت خرابه
با نیشخند آمد من امّا گریه کردم
#میثم_کاوسی
@Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت هشتمِ محرّم حضرت علیاکبر علیهالسلام
اینسو علی آنسو علی هر سو که میبینم علی
تکّه به تکّه پیکرت با گریه میچینم علی
اِی واژههایِ کوثرم پیغمبرِ آه وُ کرم
تو بهترین اِثباتِ اسلامِ مَنی دینم علی
بر رویِ زانو میکشم خود را اگر سویِ تنت
چشمَم سیاهی میرود اِنگار سنگینم علی
تازهِجوانم داغِ تو جان بر لبم آورده است
بوسیدَمَت شد روضهخوان لبهایِ خونینم علی
بالاسَرَت قرآن تلاوت میکنم آرامشم
به سینهام چسباندهام آیاتِ یاسینم علی
شَهزادهای امّا شده تابوتِ تو یک بوریا
اِی علّتِ پیری وُ پیشانیِ پُرچینم علی
در روضههایت میخورم پشتِ سرِ هم بر زمین
تا که میافتم میکِشد کِل خصمِ دیرینم علی
یک گوشهیِ گودال پیشِ مادرم روحِ تو را
وقتی که دست و پا زدم در ندبه میبینم علی
📃حرم سیدالکریم علیه السلام
#غزل #هشتم_محرم #روضه #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام #کربلا #حسین_ایمانی
@Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلمصیبت تاسوعا حضرت عبّاس علیه السلام
بر سرم آوار شد دنیا چه میبینم خدا
دستها اینجا عَلم آنجا بدن مانده کجا؟!
مشکِ پارهپاره قلبش سوخته چون دیده است
که دَریده دیده را با تیرِ کینه بیحیا
از قد وُ بالایِ سقّایم کمی مانده فقط
رویِ خاکِ داغ اُفتاده تنی بی دستوُپا
گرگهایِ دشت او را تکّه تکّه بردهاند
در بغل هم میشود بُرد این بدن تا خیمهها
از چه میخواهد بماند در میانِ مَقتلَش
از سکینه شرم دارد یا ربابه یا هوا .....
در کنارِ علقمه از بویِ زهرا پُر شده
دوست دارد بیگمان عبّاس عطرِ یاس را
جان به رویِ چادرِ خاکیِ مادر میدهد
پایِ روضه مرتضی گفته بیا مهدی بیا
#غزل #تاسوعا #روضه #حضرت_عباس_علیه_السلام #علقمه #کربلا
#حسین_ایمانی
@Maddahankhomein