بند اول_داره میسوزه تنم از زهر.mp3
1.76M
🏴 #زمینه_روضه_ای_شهادت_حضرت #امام_باقر_علیه_السلام
داره میسوزه تنم از زهر
غریبم و بی کس و یارم
منم همون جامونده ای که
یه عمره گریه شده کارم
شما فقط روضه شنیدید
من اما روضه هارو دیدم
تمومه صحنه های تلخ و
دیدم و ای کاش نمیدیدم
خنجره روی حنجرو دیدم من
می برید از قفا سرو دیدم من
زجه زنان یه خواهرو دیدم من
اوج مصیبت و یه جا دیدم من
آتیشو توی خیمه ها دیدم من
سیلی زدن به دخترا دیدم من
واویلتا واویلتا واویلا
یادم نمیره قحط آب و
دونه دونه اشک رباب و
خودم میدیدم توی چشماش
من اونجا اوج اضطراب و
یادم نمیره اون دمی که
تیر سه شعبه رو رها کرد
مِن الاذن اِلی الاذن وای
سر از تن علی جدا کرد
هلهله ی یه لشکرو دیدم من
خونِ گلوی اصغرو دیدم من
زیر عبا یه پیکرو دیدم من
حسینو پشت خیمه ها دیدم من
میخوند برا علی لالا دیدم من
قبر کوچیکشو خدا دیدم من
واویلتا واویلتا واویلا
توی چهار سالگی رفتم
منم با عمه به اسارت
گفتنه از اونروزا سخته
مصیبتش بود بی نهایت
رد شدم از کوچه و بازار
رد شدم از میونه اغیار
یادم نرفته خنده هاشون
میده هنوزم منو آزار
کوفه و شام پر بلا رفتم من
مثل رقیه زیر پا رفتم من
با عمه تو خرابه ها رفتم من
بین یه عده بی حیا رفتم من
بزم میِ حرومیا رفتم من
محله ی یهودیا رفتم من
واویلتا واویلتا واویلا
امیرحسین سلطانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
20081203101349228.mp3
776.1K
نوحه شهادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام
عالمی ماتم سرا شد فاطمه صاحب عزا شد
باقر آل پیمبر
کشته زهر جفا شد
هدیه کرده جان به جانان فاطمه جان
فاطمه جان ،فاطمه جان ،فاطمه جان
پنجمین نور ولایت گشته پرپر از عداوت
زهر کین سوزانده جانش جرم او بوده امامت
هدیه کرده جان به جانان فاطمه جان
فاطمه جان ،فاطمه جان ،فاطمه جان
صادقش سوزد زداغش گشته گریان در فراغش
در بقیع آید کنارش
قبر بی شمع و چراغش
هدیه کرده جان به جانان فاطمه جان
فاطمه جان ،فاطمه جان ،فاطمه جان
https://eitaa.com/Maddahankhomein
1. حاج مهدی رسولی.mp3
2.93M
#نوحه_امام_محمد_باقر
( علیه السلام )
#حاج_مهدی_رسولی
ذکرِ دلِ شب :
زیارتِ عاشورا
اسبابِ طلب :
زیارتِ عاشورا
یک عمر به برکتِ
« امامِ باقر »
داریم به لب
« زیارتِ عاشورا »
#شاعرعادل_حسین_قربان
هر سحر ، از سما
میرسد ، این نوا ، ز ملائک
لَعَنَ اللَّه ، اُمَّةً ، اَسْرَجَتْ
وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ
ثارَالله ، اَباعَبْدِاللَّه
اَللّهُمَّ اجْعَلْ ، مَحْیایَ مَحْیا
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد
وَ مَماتی مَماتَ
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد
برادرِ شهیدم
شهادت مبارک
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شعر شهادت امام باقر علیه السلام
عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را
نفسِ سوخته از خاطرهای پرپر را
روضهخوانیِ مرا گرم نمودی امشب
روضهیِ آنهمه گُل ، آنهمه نیلوفر را
آخرین حلقهیِ شبهایِ محرّم هستم
شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را
باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیدهاست
باورم نیست تماشایِ تَنی بی سر را
باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود
دیدنِ سوختنِ چـارقَدِ دختر را
غارتِ خود و عَلَم ، غارتِ گهواره و مَشک
غـارتِ پیرهن و غارتِ انگشتر را
ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون میریخت
نیزههایی که رُبودند سَرِ اکبر را
آه در گوشهی ویرانه که دِق مرگ شدیم
تا که همبازیِ من زد نَفسِ آخـر را
کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم
بیـن زنجیر نهان کرد تَنی لاغر را
چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم
سرخ دیدم بدنش ، تکّهای از معجر را
شاعر: حسن لطفی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح شهادت امام محمدباقرع
پنجمین نور خدای قادرم
یادگار کربلا من باقرم
من ز طفلی غم روی غم دیده ام
زخم زنجیر پدر هم دیده ام
دیدم آری نوگلی پژمرده بود
نی ز بی آبی که سیلی خورده بود
من به خیمه جسم اکبر دیده ام
یک عبا را پر زِ پیکر دیده ام
من خودم دیدم یکی سر می برد
یک نفر خلخال دختر می برد
کاش می مردم نمی دیدم ولی
پشت خیمه نیزه بود و یک علی
من خودم دیدم به صد آه و فغان
عمه را در مجلس نامحرمان
سرخ مویی بود با ما در ستیز
بین ما می گشت دنبال کنیز
شامیان پستند و نامرد و بدند
عمه را، از هر طرف سنگش زدند
غصه های کودکی مانده به یاد
زجر خیلی کودکان را زجر داد
دختری که بعد بابا زار شد
مثل زهرا، دست بر دیوار شد
دختری که تازیانه خورده بود
غیر ناخن، جمله اعضایش کبود
#محمود_اسدی_شائق
https://eitaa.com/Maddahankhomein
السلام علیک یا باقر العلوم
روضه دارِ منا توئی آقا
شاهدِ کربلا توئی آقا
پیش تو مادرت زمین خورده
نوة مجتبی توئی آقا
همره عمه آمدی گودال
راویِ ماجرا توئی آقا
آنکه دیده گروه گروه زدند
سنگ و چوب و عصا توئی آقا
آنکه دیده به زیرِ چکمة شمر
شاه ، زد دست و پا توئی آقا
آنکه دیده تمام قرآن شد
با لگد جا به جا توئی آقا
آنکه دیده ضریح مویِ حسین
دستِ یک بی حیا توئی آقا
آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا
رفت بر نیزه ها توئی آقا
بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه
سویِ آل عبا توئی آقا
آنکه همراه قافله رفته
سویِ شامِ بلا توئی آقا
سخت بر تو گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
راسِ جدت به زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
#حاج_حسین_سازور
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت امام محمدباقر(علیه السلام)
خیل ملک گدای تو یا باقرالعلوم
دست من و عطای تو یا باقرالعلوم
صبرم ز سرگذشت وگره واشودازآن
دست گرهگشـای تو یا باقرالعلوم
اهل زمین واهل زمان،برلبانشان
مـدح و ثنـای تـو یا باقرالعلوم،
گشتم اسیر زلف تو ای آشنــای دل
باشد دل آشنــای تـو یا باقرالعلوم
ای شاهد اسیری عمه به شهرشام
آن چشم دلربــای تــو یا باقرالعلوم
برپاهمیشه بوده نوای غصه وغم
ازشورنینوای تو یا باقرالعلوم
پــر میزنــد کبوتــرقلب دل همه
پیوستـه در هـوای تو یا باقرالعلوم
ای شاهد اسیری طفلان ،دلم زده
رخ بـر در ســرای تـو یا باقرالعلوم
تو کیستـی؟ توشاهد سرهابه نیزه ای
من کیستم؟ گدای تو یا باقرالعلوم
بایـد هـزار زاده ی مرجانه، وقت بحث
صـورت نهد به پای تو یا باقرالعلوم
شمروسنان وخولی ملعون ،پابه فرار
چون بشنود صدای تو یا باقرالعلوم
دیدی به روی نیزه،سر جداطهرت
ای جـان مـا فـدای تو یا باقرالعلوم
زین العبادجمله سرآمدبه عالم است
دلــداده ی دعـای تـو یا باقرالعلوم
دشمن زده است دست توسل به دامنت
مــا را بــود ولای تــو یا باقرالعلوم
قبــر مطهــر تــو بوددرخاک بقیع
دلهای ماست جای تویا باقرالعلوم
ازمرثیه هـر آنچه بگوییم کم است وکم
بـر اندوه رســای تو یا باقرالعلوم
هرگز رضا ز کس نشـوی زین عزا،زمین
یک لحظه بیرضای تو یا باقرالعلوم
این غم کجابرم که ستم شدبه پیکرت
از اهل بیوفــای تــو یا باقرالعلوم
آقا هرآنچه شد ستم وظلم برشما
دانـد فقط خــدای تــو یا باقرالعلوم
از زهره زین شده تن وجسم توبس کبود
گریان شدم بـرای تـو یا باقرالعلوم
آتش گرفت پیکره ات، چون دلت چوزهر
از اشک بیصـدای تـو یا باقرالعلوم
جسمت کبودگشته وکس یاری ات نکرد
گریان شدم برای تــو یا باقرالعلوم
این گریه ها رواست کــه مرغـان آسمان
گرینــد در عــزای تــو یا باقرالعلوم
عمری شما وفــا و محبت نموده ای
شد زهر کین سزای تویا باقرالعلوم
«مجنون» به ناله های شماگریه میکند
شد مرثیهسرای تو یا باقرالعلوم
مجنون کرمانشاهی "غلامی"
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح #امام_باقرع
داغِ تو روشن می کند شمعِ محرم را
در شعله ی غم می کشاند جانِ عالم را
مثلِ پدر میراث دارِ کربلایی تو
چون از مسیرِ کربلا آوردی این غم را
قلبی شکسته داری و لبریزِ از آهی
بر گونه ات داری کماکان اشکِ نم نم را
درد است طفلِ چار ساله از سرِ بغضی
در قلبِ کوچک جا دهد این حزنِ اعظم را
کاری که با گل کرده دردِ کربلا، دیگر
آسوده دیده بر تنش هر جرعه ی سَم را
آقا! زیاد از کربلایِ تو نوشتتد و
اما دریغا درد و غمهای مجسّم را
آن چشم هایت راویِ تصویرِ گودال است
در سینه ات جا داده ای این دردِ مبهم را
پیش از تو بر جدت ملائک روضه ها خواندند
در عرش بر پا کرده اند این بزمِ ماتم را
با خاطراتِ درد می آیی ولی ای عشق
با محنتِ باران نشُستی آهِ زمزم را
دلتنگیِ پاییز در جانِ تو جاری بود
غیرِ تو کس باور ندارد بغضِ شبنم را
صحنِ خرابت در نگاهِ حسرتم آقا!
از خونِ دشتِ کربلا آورده مرهم را
گلدسته های صحنِ تو در چشمِ ما روشن
گل کرده شعرِ کربلایت رنگِ پرچم را
امشب سلامم می رسد خاکِ بقیعِ تو
تا از تو گیرد روضه و اشکِ محرم را
هستی محرابی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
423.2K
▪️زمینه شهادت امام باقر علیه السلام▪️
▪️بنداول▪️
من یادگار کرب و بلایم
از گریه کن های نینوایم
مانند بابا از تازیانه
دارم نشانه بر دست و پایم
من هم میان خیمه بودم وقت غارت
من هم غروب کربلا دیدم جسارت
سر نی دیدم سر جدم را
گریه کردم با مادرم زهرا
آه و واویلاه
▪️بنددوم▪️
آن خیمه سوزان یادم نرفته
شام غریبان یادم نرفته
صحرای تاریک ، پای برهنه
خار مغیلان یادم نرفته
دیدم خودم آتش میان خیمه افتاد
دیدم رقیه زیر بار غصه جان داد
مثل بابایم مردم از این غم
عمه را دیدم بین نامحرم
آه و واویلاه
محسن طالبی پور
@Maddahankhomein
زمینهامامباقر'ع'.mp3
6.1M
زمینه شهادت امام محمدباقر(ع)
بند1️⃣
دست مونو میگیری ای ، نوهی امام حسن ۲
مارو بقیع میبری کِی؟ ، نوهی امام حسن ۲
یه امشبو میخوام ، خالصانه
برات ببارم و ، تو ببینی
بشینی پای این ، درد دلهام
تویی که واسه من ، بهترینی
دلشوره دارم آقا.. محرم! ۳
دلم تنگ شده برا.. محرم۳
( یا باقر العلوم ، یا مظلوم )
بند2️⃣
آرزوی شیعه ها شد ، بوسیدنِ قبرِ تو۲
حسرتِ این زائرا شد ، بوسیدنِ قبرِ تو۲
دَمِ شهادتت ، از مدینه
تموم حاجیا ، مکّه میرن
بقیع چه خلوته ، زائری نیست
به یادت عاشقات ، دم میگیرن
گفتی واست تُو مِنا ، گریه کنن۳
برا تو دهسال آقا، گریه کنن۳
(یا باقر العلوم ، یا مظلوم)
بند3️⃣
روضه بخون واسهی ما ، نوهی امام حسین۲
روضه ای از غمِ سقّا ، نوهی امام حسین۲
جلو چشای تو ، تا سکینه
سپرده مشک شو ، دست عباس
تُو خیمه ها تو هم ، تشنه بودی
دیدی که از عطش ، غوغا برپاس
ذکر لبت تُو حرم ، العطش۳
گفتی به صاحب عَلَم ، العطش۳
(یا باقر العلوم ، یا مظلوم)
🖍️ #امیر_طاهری
🆔 @Maddahankhomein
مدح #امام_باقرع
ز سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت
یارب ز پای تا سرم آتش گرفت و سوخت
مسمومم و زبانه کشد شعله از تنم
از این شراره بسترم آتش گرفت و سوخت
من یادگار کرب و بلایم که روز و شب
با روضه هاش خاطرم آتش گرفت و سوخت
مي سوخت بين تب تن بابا به خيمه ها
صد بار قلب مضطرم آتش گرفت و سوخت
هنگامه ی غروب که غارت شروع شد
هر کس که بود در حرم آتش گرفت و سوخت
یک زن نمانده بود که شعله به تن نداشت
چادر نماز مادرم آتش گرفت و سوخت
معجر دگر به روی سر دختری نماند
دیدم که موی خواهرم آتش گرفت و سوخت
خنده دگر ندید کسی بر لب رباب
تا جای خواب اصغرم آتش گرفت و سوخت
در کوفه تا كه راس حسين شهيد را
دیدم به نیزه ، حنجرم آتش گرفت و سوخت
آتش به جان آل پيمبر شد آشنا...
از آن زمان که مادرم آتش گرفت و سوخت...
رضا رسول زاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح #امام_باقرع
گـریه های رقیه را می دید
کــوه فریـاد در گلویش بود
محمل باز عمـه پشتِ سرش
ســرِ عبــاس روبـرویش بود
دید از نایِ نیــزه ی خورشید
برزمین،قطره قطره خون می ریخت
دیــد در کــوفه لشکر ابلیس
سر او را به شاخه ای آویخت
کودکان چموش سنگ بدست
پـایِ ناقه به جــانش افتادند
مردمان حرامـزاده ی شام
«خـارجی زاده» اش لقب دادند
از سـرِ بام، خـاک و خاکـستر
نُقل سر بود و؛ فرش راهش بود
چشم ناپاک شهر را می دیـد
غــم نـاموس در نگاهش بـود
غیـــرتش را بــه جـوش آوردند
نیزه داران مستِ سکه پرست
چــهره ی ســرخ عمـــه را تا دید
مثـل عباس چـشم خـود را بست
وحیدقاسمی
https://eitaa.com/Maddahankhomein