eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
376 ویدیو
228 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا دلها همه حق جو شد از نهضت ثارالله بگرفته همه عزّت با عزّت ثارالله از خون خدا بنگر ویرانی کفر و کین یعنی که خدا باشد در نهضت ثارالله گفتا که سر و جانم بادا به فدای دوست جز عشق نمی بینی در صحبت ثارالله هر کس به جهان سهمی دارد به بقای دین احیای ره قرآن شد قسمت ثارالله گر گوش به فرمانیم آئينه ی ایمانیم هستیم درین عرصه ما ملّت ثارالله فریاد حسین آید از صحنه ی عاشورا ما آمده ایم اینجا با دعوت ثارالله ما ریزه خور عشقیم از عشق تو سرشاریم ما را نگهی فرما یا حضرت ثارالله از کرب و بلا یاران تا کوفه و شهر شام ای وای چها می شد با عترت ثارالله از درگه آن مولا جایی نرویم ای دل هستیم همه زیرا در بیعت ثارالله سرچشمه غیرت اوست ای خلق جهان اکنون افتاده به دل ما را این غیرت ثارالله حق داده به دست او سر رشته رحمت را «یاسر» شده برخوردار از رحمت ثارالله محمود تاری «یاسر» https://eitaa.com/Maddahankhomein
در همه عالم ندیدم جز تو نور دیگری با تو باید عشق را فهمید جور دیگری گشته از روز ازل این دل نمک گیر غمت رزق ما را داده اند از اشک شور دیگری آتش عشقست ما را سینه سوزی می کند یا هوای شعله دارد کوه طور دیگری یاد لبهای تو می افتم ، به آتش می کشد برگ برگ خاطراتم را مرور دیگری می چکم درخویش ، قطره قطره باران می شوم زینبی کو تا شود سنگ صبور دیگری جز خیالت نیست در سیر جنون آزاده را کربلا تا کربلا راه عبور دیگری می رود ماه محرم ، می رسد ماه صفر تا از این آتش بسوزم در تنور دیگری https://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5965554963911279605.mp3
4.26M
کربلایی محمد علی بخشی
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول می دیدمت توی گودال میون اون جار وجنجال به زیردست و پا بودی جسم نحیفت شدپامال خودم دیدم نامردا رسیدن خودم دیدم موهاتو کشیدن خودم دیدم که اون بی حیاها توی گودال سرتو بریدن 😭 خودم دیدم افتادی زیر دست و پا خودم دیدم میزدنت چه بی هوا 😭 حسین غریب مادر 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم دورو برت رو می دیدم چشم ترت رو می دیدم نشست رو سینت با پاشو برید سرت رو می دیدم نشد عقده از این دل درارم موتو از چنگه قاتل درارم نشد جسم پاک تو رو. داداش از چنگ این اراذل در ارم 😭 بارونه تیر. شده نصیب تن تو غارت شده حتی حسین پیرهن تو خودم دیدم افتادی زیر دست و پا خودم دیدم میزدنت چه بی هوا حسین غریب مادر 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم دیدم سرت رو رو نیزه دیدم تنت رو روی خاک دیدم روخاکا افتادی با تن پرخون صدچاک 😭 یکی داداش پیرهن تو دزدید یکی داداش اومد سرتو برد یکی داداش انگشت تو برید جلو چشمام انگشترت رو برد 😭 یادمه که شد پاره پاره بدنت سنان پست با نیزه زد تودهنت خودم دیدم افتادی زیر دست و پا خودم دیدم میزدنت چه بی هوا 😭😭😭😭 حسین غریب مادر https://eitaa.com/Maddahankhomein
ای شیعیان امشب    شام   غریبان است ای شیعیان امشب   زینب پریشان است ای شیعیان  امشب   شام غریبان است ۲ ای شیعیان صحرا گرم است و سوزان است طفلان    (آل الله)   آتش   به   دامان  است ای شیعیان امشب شام غریبان است۲ ای شیعیان امشب   مهدی پریشان است شال  عزا   بر سر    از  دیده گریان است ای شیعیان امشب  شام غریبان است ۲ عالم    عزادار     شاه      شهیدان  است زینب  بمیرم من    صبرش فراوان است دردانه ی  بابا     سر   در   گریبان  است اینجاشده مسلخ   چون عیدقربان است ای  شیعیان  امشب شام غریبان است ۲ بیقرار اصفهانی  التماس دعا
🏴 اشعار ======================== @shere_aeini رسید قصه به سر،هر سری که بود افتاد دوباره ماه به چشمان ِشب ،کبود افتاد دوباره سیلی نامردها به صورتِ گل شمیم ِعطر ِحسینی به روی عود افتاد چقدر سر که به تیزی نیزه ها تن داد چقدر دل که به سر نیزه ی حسود افتاد چه آتشی که بر اندوه مادران رقصید چه خار ها که به پاهای غنچه زود افتاد نه ابر بود و نه باران نه هق هق ِ آبی هزار خون ِگلو در دهانِ رود افتاد هزار مرثیه گویای یک محرم نیست هزار مرثیه  از آه ِدل فرود  افتاد همیشه آتشِ عشقِ حسین(ع) سوزان است کلاف قافیه ام ناگهان به دود افتاد شاعر: @Maddahankhomein
🩸باید سه دسته بشویم تا او را از پای در بیاوریم … عده‌ای شمشیر و نیزه … عده‌ای تیر … عده‌ای هم سنگ و آتش … در نقل‌ها آمده است: 🥀 آنچنان سیدالشهداء علیه‌السلام مثل یک شیر غضبناک در دل میدان می‌جنگید که شمر ملعون با مشاهده این مبارزهٔ بی‌بدیل ، به نزد عمر بن سعد ملعون آمد و گفت: 📋 أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرنا مُبارِزَةً! ▪️ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد. 🥀 عمر گفت: چه کنیم؟ شمر گفت: 📋 نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثَ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ ▪️باید سه دسته بشویم؛ عده‌ای تیر بیاندازند؛ عده‌ای با شمشیر و نیزه او را بزنند؛ عده‌ای نیز، پاره‌های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند ؛ و بر او باید شتاب کنیم. 📋 فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ... ▪️پس تیرها را به سمت امام علیه‌السلام پرتاب می‌کردند و با نیزه‌ها به او ضربه می‌زدند. 📋 فَجَعَلَ يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف ▪️آن حضرت هم تیرها را با دست از بدن مطهرش در می‌آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می‌کرد و می‌فرمود: 📋 هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي و خَرَّ صَريعاً مَغشيّاً عَلَيْهِ ▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات می‌کنم؛ اینگونه جدم را می‌بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می‌برم و در همین حال بی هوش بر روی زمین افتاد. 📚معالی السبطین، ج۲ ص۳۶؛ و وسيلة الدّارين، ص۳۲۱ لشگریان خیره سر، چند نفر به یک نفر؟ فاطمه می‌کند نظر ، چند نفر به یک نفر؟ خواهر دل شکسته‌اش، همره دختران او زند به سینه و به سر، چند نفر به یک نفر؟ بین زمین و آسمان، جنت و عرش و کهکشان پر شده است این خبر: چند نفر به یک نفر؟ حور و ملک به زمزمه، وای غریب فاطمه حضرت خضر نوحه‌گر، چند نفر به یک نفر؟ آه و فغان مادرش ، به قلب سنگیِ شما مگر نمی‌کند اثر؟ چند نفر به یک نفر؟ یاد مدینه زنده شد‌، روضه‌ی رنج فاطمه که ناله زد به پشت در، چند نفر به یک نفر؟ @Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمین سیاه شد و چشم ماهتاب گریست زمان ز غم متوقف شدآفتاب گریست برای تشنه لبان آب کیمیا شده بود برای این عملِ ظالمانه آب گریست گلوی طفل به تیر سه شعبه آذین شد تمامِ عرش فلک در غمِ رباب گریست برای حمله به ناموس و اهل بیت حسین(ع) عفاف اشک شد و جوی خون،حجاب گریست کسی که دینِ درستی نداشت هم حتی.. برای داغ تو در پرده ی نقاب گریست طنینِ ظلم و ستم را چه پاسخی باید؟ جواب خواستم و ناگهان جواب گریست بریز ساقیِ کوثر،شراب در جامم که در فراقِ حسینت،شراب ناب گریست ✍محمد ثاقبی @Maddahankhomein
🩸سه‌ساعت بی‌حال در بین گودال افتاده بود … | چهل‌حرامی به دنبال بریدن «سر» بودند که در آخر شمر … ما را کُشته است آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 ... وَ بَقِيَ الحُسينُ علیه‌السلام مَكبُوبًا عَلَى الأرضِ مُلَطّخًا بِدَمِهِ ثَلاثَ سٰاعاتٍ ▪️حدود سه ساعت بود که سیدالشهدا علیه‌السلام بی‌رمق بین گودال، در خون خودش غوطه‌ور افتاده بود. 🥀 دائماً لب‌های خشکش به هم می‌خورد و می‌فرمود: صَبرًا عَلَى قَضائِك لا الٰهَ سِواكَ يا غياَث المُستَغيثين 📜 فَابْتَدَرَ إلَيْهِ أربَعونَ رَجُلاً كُلٌّ مِنهُم يُريدُ حَزَّ نَحرِهِ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ لَعَنَهُ اللّهُ يَقولُ: يا وَيلَكُم! عَجِّلوا عَلَيْهِ ▪️در آخر چهل حرامی پیشی گرفتند تا سرِ مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را جدا کنند؛ عمر بن سعد ملعون هم دائمًا می‌گفت: وای بر شما! هرچه زودتر کارش را تمام کنید! 🥀 شَبث و سنان ملعون به ترتیب وارد گودال شدند تا سر مطهرش را جدا کنند؛ اما پس از لحظاتی یکی پس از دیگری وحشت‌زده از گودال قتلگاه بیرون آمدند. 🥀 تا اینکه در نهایت شمر ملعون به سنان لعین گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چرا دست کشیدی؟ سنان گفت: وای بر تو! چشمانش را به رویم باز کرد و شجاعت پدرش را به خاطرم آورد که از کشتن او دست کشیدم. پس شمر به او گفت: 📜 إنّي لأقتُلُهُ سَواءً شَبِهَ المُصطفىٰ أو عَلِيّ المُرتضىٰ؛ فأخَذَ السّيفَ مِن يَدِهِ، و رَكِبَ صَدرَ الحُسينِ علیه‌السلام... ▪️این من هستم که او را می‌کشم؛ حال چه شبیه مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد و چه شبیه علیّ مرتضی علیه‌السلام؛ پس شمشیر را از دست سنان گرفت و وارد گودال قتلگاه شد و از سینه مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام بالا رفت... 📚مقتل أبومخنف (مشهور)،ص۹۳ 📚اسرارالشهادة ص ۴٢۶ 📝 ناله بزن ؛ با ناله از گودال لشگر را ببر زینب بیا ، این شمرِ با پا رفته منبر را ببر چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیرزن از زیر دست و پای این مردم برادر را ببر این فرصت پیش آمده دیگر نمیاید به دست دامن کشان، دام‍ن بیاور با خودت سر را ببر ناله بزن، فریاد کن؛ اما همه‌ش بی‌فایده است این شمر، از اینجا نخواهد رفت؛ مادر را ببر ای لشگر بی آبرو اینگونه عریانش مکن پیراهنش را بر زمین بگذار، معجر را ببر انگشتری که ضربه خورده در نمی‌آید ز دست جایش، النگوی من و این چند دختر را ببر من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام از بین نامحرم بیا عباس! خواهر را ببر... @Maddahankhomein