eitaa logo
🏴 مداحی گرام
15.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
8.8هزار ویدیو
33 فایل
•﷽• تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀دستم از دست خودت جدا نکن… 📌جامع‌ترین‌بانڪ‌مداحی 🆔@Maddahi_Geram
هدایت شده از 🌹 تبلیغات کشکول معنوی 🌹
🚨 خواب عجیبی که برای مادرشان نقل کردند! 💠 مادر رهبر انقلاب بانو خدیجه میردامادی نقل می‌کنند آقا سید علی یه روز اومد اینجا گفت یه خوابی دیدم خواب دیدم مرحوم شده‌اند و تشییع جنازه بزرگی است و داریم ایشون رو از شهر بیرون می‌بریم. رفتیم کم کم جمعیت کم شد و جنازه را روی یک بلندی بردیم مردم ساکت بودند امّا من از شدت علاقه به امام خودمو می‌زدم! روی بلندی که رسیدیم خواستم چهره امام رو ببینم اما تا صورت امام رو کنار زدم 😱😱😱..... ادامه این ماجرای جالب در لینک زیر👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3685810185C3056bdf725
سلام امام زمانم✋🌸 دلخوشم به این سلام‌ها ... دلخوشم به امواج گرم پاسختان ... دلخوشم به عطر نگاهتان ... دلخوشم به زلال یادتان ... دلخوشم به بودنتان، به داشتنتان ... دلخوشم که پدرم هستید ... که فرزندتان هستم ... ... من چقدر با شما دلخوشم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 😔می‌خوانیم که بیا! امّا برای آمدنش کاری نمی‌کنیم 💔 📌جامع‌ترین‌بانڪ‌مداحی 🆔@Maddahi_Geram
هدایت شده از 🌹 تبلیغات کشکول معنوی 🌹
📿نماز حاجتی که اجازه آن از امام زمان گرفته شده ✅فوق العاده موثر و مجرب برای هرحاجتی ⛔️همه درها به روت بسته شده؟ از همه جا ناامید شدی؟😢 این نماز ساده رو که امام زمان تاییدش کردن برای شغل دار شدن، خانه دار شدن، ازدواج فرزند و برای هر حاجت سختی بخون که بسیار موثر و مجربه🙏 لینک توضیحات نماز رو اینجا گذاشتم برات👇 https://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25 بزن رولینک مطلب رو سنجاق کردم👆
هدایت شده از 🌹 تبلیغات کشکول معنوی 🌹
♨️خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای!😳 🔸در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا،پیرمرد سید لاغراندامی بود که تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم». کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو». خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد با عجله، راه افتاد به سمت آقا. 🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» ادامه این خاطره بسیار شنیدنی👇 https://eitaa.com/joinchat/3685810185C3056bdf725