eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
جان و روان من تویی فاتحه خوان من تویی فاتحه شو تو یک سری تا که به دل بخوانمت
صید منی شکار من گر چه ز دام جسته‌ای جانب دام بازرو ور نروی برانمت
شیر بگفت مر مرا نادره آهوی برو در پی من چه می‌دوی تیز که بردرانمت
زخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتی گوش به غیر زه مده تا چو کمان خمانمت
از حد خاک تا بشر چند هزار منزلست شهر به شهر بردمت بر سر ره نمانمت
هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را نیک بجوش و صبر کن زانک همی‌پرانمت
نی که تو شیرزاده‌ای در تن آهوی نهان من ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمت
گوی منی و می‌دوی در چوگان حکم من ‹در پی تو همی‌دوم، گر چه که می‌دوانمت(:›
•مولانا.
پادکستای آریانفر قابلیت اینو دارن بجای اکسیژن نفس کشید باهاشون>>>>
دارم براتون یه متن مینویسم که هی بین نوشتن مجبورم بغضمو قورت بدم تا چشمام تار نباشه بعد باز بنویسم؛ پس وقتی فرستادمش .. روی قلبتون بذاریدش:) خب؟
یجایی مهدی جهانی توی آهنگش میخونه: •بخواب دنیا کسی با من دیگه کاری نداره• یادمه این آهنگ رو اولین بار توی ماشین یکی از عزیزترینام شنیدم. روزایی که چقدر حالش خراب بود و چیزی نمی‌گفت. اینجوری بود که هربار وقتی سوار ماشینش می‌شدم این موزیک پلی می‌شد و من بدون هیچ توجهی فقط گوشش میدادم.. گذشت از اون روزا. الان سه سالی هست که از اون روزا میگذره و خدا میدونه اون آدم چند بار این آهنگ و پلی کرد و با تک تک جمله‌های خوانندش بیشتر با تنهاییش تصادف کرد؛ خدا میدونه چقدر بغض کرد و جلوی اومدن اشک‌هاشو گرفت تا مبادا کسی بهش بگه: چیشده؟ مرد که گریه نمیکنه″. هیچ‌کس اون‌روزا بهش نگفت: بیا سرتو بذار روی شونه های من‌و یکم گریه کن تا آروم بشی، هیچ‌کس بهش نگفت فلانی؛ چرا اینقدر این آهنگ و گوش میدی؟ میگن آدما وقتی اصرار می‌ورزن به چیزی یا گیر میکنن توی یه نقطه‌ای، حتما یه چیزی داره عذابشون میده که با قفل شدن روی اون چیز یکم تسکین پیدا میکنن! شاید مثل تموم‌وقتایی که برای هممون پیش اومده یمدت قفل بشیم روی یه نوشته، یا یه عکس، یا یه فیلم، یا حتی یه صدا یا آهنگ. اون مدت اون آدم زندگیِ من قفل شده بود روی این آهنگ و مدام تیکشو زمزمه می‌کرد. دارم از خودم می‌پرسم چرا هیچ وقت نفهمیدم دردشو، که برم بغلش کنم و بگم: درسته من بودنم برات فایده‌ای نداره؛ ولی اینو یادت نره تنها نیستی، اینو یادت نره که اگه همه دنیا باهات کاری ندارن من باهات کار دارم. چرا هیچوقت نرفتم در کلبه‌ی تنهاییشو بزنم و بشینم کنارش توی اون‌کلبه‌ی نمور و تاریک و قوت قلب بشم براش؟چرا؟ الان که فکر می‌کنم می‌بینم چقدر تنهایی مظلوم واقع شده بین ما آدما. چقدر فراموش شده تنهایی آدما؛ اینجوریه که حتی وقتی یکی داره فریاد میزنه با یه نشونه تنهاییشو، هیچ‌کس نمیفهمه و همه با بی اعتنایی از کنارش میگذرن. آقای جهانی بهتون حق میدم که بگین •دل بی کس من یاری نداره؛ دل من میل دلداری نداره• دلی که تنها باشه؛ دلدار میخواد چیکار؟ این روزا دارم این آهنگ و زندگی می‌کنم و با تک تک قسمت هاش یاد اون آدمی میفتم که یروزی تنهاییشو دیدم ولی نفهمیدم. آدمارو تنها نذارید؛ توی تنهایی آدما اتفاقات خوبی رخ نمیده. مراقب آدمای زندگیتون باشید:) همین. [ | هوای نمی‌دانم هایم؛ برای عظمتِ واژ‌ه‌های پنهان ؛ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ ]