+طبیبا؛
چه بنویسم در این بابِ کتاب از درمانِ دلتنگی های مداوم؟
_بنویس!
که هیچ نباشد درمانِ دلتنگی جز وصال و خوابی عمیق در آغوشِ معشوق ..
لااقل در حد یه صلوات بیاد امام مهدی که میتونیم باشیم؛
نمیتونیم؟
#اللهمصلیعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
تو خدای شاعری هستی که آیههایی آهنگین داری؛
و من بنده ای که با خواندن کتابت شیفتهی شعر شدم ..
و اما شعر؟
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم
هر جا خیال شه بود باغ و تماشاگه بود
در هر مقامی که روم بر عشرتی بر می تنم
درها اگر بسته شود زین خانقاه شش دری
آن ماه رو از لامکان سر درکند در روزنم
گوید سلام علیک هی آوردمت صد نقل و می
من شاهم و شاهنشهم پرده سپاهان می زنم
هر کس که خواهد روز و شب عیش و تماشا و طرب
من قندها را لذتم بادامها را روغنم
گویم سخن را بازگو مردی کرم ز آغاز گو
هین بیملولی شرح کن من سخت کند و کودنم
گوید که آن گوش گران بهتر ز هوش دیگران
صد فضل دارد این بر آن کان جا هوا این جا منم