eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
بخوان از چشم های لال من، امروز شعرم را که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند(:′
•حسین‌زحمتکش
یه کلمه بگید تا چند سطری براتون بنویسم راجبش ..
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
یه کلمه بگید تا چند سطری براتون بنویسم راجبش ..
آرامش″ محکم پلک میزنم؛ سعی می‌کنم اشک‌هایی که دیده هامو تار کرده رو کنار بزنم. قاب چشم‌هامو تو پر میکنی با تصویرِ قشنگت. همین چند لحظه پیش تپش های قلبم به اوج رسیده بودن و حالا؟ نمی‌دونم فقط وجودتو حس می‌کنم.. انگار کنارم ایستادی و دست های مهربونتو انداختی روی شونه هام. سلام می‌کنم بهت و تو محکم بازوهامو در حصار آغوشت فشار میدی. و من بیشتر از هر زمانی آرومم؛ درست از لحظه‌ای که چشمم افتاد به گنبد طلاییت:) آقای امام‌رضا.
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
یه کلمه بگید تا چند سطری براتون بنویسم راجبش ..
جدال عقل و احساس″ قرار بر این نیست که از دست بروی وقتی دستانم هرلحظه چنگ می‌زنند بر پیراهنت از پشت و تورا چون زلیخا که یوسف را طلب می‌کرد، طلب می‌کنند. در دیده‌ام فقدان دیدنت را حس می‌کنم و در دل هزاران بار به آغوشت می‌کشم.. نیامدنت را توجیح می‌کنم و از دوباره دیدنت به سوی خود فرار می‌کنم! میخواهمت در کمالِ تنفر. تنهایی‌ام در کنارت بیشتر می‌شود و نمی‌توانم تصور کنم دنیای بدون تو را .. و چه سخت میخواهمت در کمالِ تنفر.
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
یه کلمه بگید تا چند سطری براتون بنویسم راجبش ..
امید″ گفت: آدم تا پیر نشده دوست داره به خواسته هاش برسه و الا سر پیری که آدم حوصله‌ی خودشم نداره رسیدن به آرزو مثل یه جک میمونه . زل زدم توی مردمک چشم هاش و دست هاشو گرفتم.. صدامو صاف کردم و گفتم: آدمی که منتظره سن و سال سرش نمیشه. آدم منتظر یک روز مونده به مرگشم اگه برسه به خواستش خوشحاله. وقتی خواسته‌ای داری رهاش نکن، منتظرش بمون. مطمئن باش خدا بنده هاشو منتظر نمیذاره.. حتی اگه توی پیری یعقوب باشی و برسی به یوسفت شکرگزاری؛ چشیدن طعم تلخِ انتظار، شیرینیِ وصال رو برات دلچسب میکنه حتی اگه یه آدم درمونده و پیر باشی:) منتظر باش؛ یه منتظر واقعی ..
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
یه کلمه بگید تا چند سطری براتون بنویسم راجبش ..
‌رفتنت″ دست و پای بیهوده زدن، توی اقیانوس دوست داشتن تو بدتر رمق شنا کردن رو از من میگیره. آب سرده، رفتنت سرده، نبودنت سرده. اما یه اقیانوس همیشه اعماقش گرمه.. لحظه ای که فکر می‌کنم به نبودنت، به اعماق اقیانوس سفر می‌کنم، بعد گرم میشم و میبینم چقدر تو همه‌ی ابعاد زندگیمو در بر گرفتی. نبودنت منجمدم نمیکنه اگه بری، آخه با نبودنت، خودتو بیشتر بهم هدیه میدی و من هر لحظه بیشتر دلگرمم به فکرایی که از تو پیشم دارم. با همه‌ی این حرفا، من سرمای بودنتو به گرمای نبودت ترجیح میدم؛ میشه نری:)؟
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
یه کلمه بگید تا چند سطری براتون بنویسم راجبش ..
شکلات تلخ″ شکلاتی که تو بهم دادی رو از کیفم در میارم. بازش میکنم و میذارمش روی زبونم. ابروهام گره میخوره به هم؛ تلخِ. تصویر شیرین لبخندت وقتی که شکلات رو بهم دادی توی ذهنم مجسم میشه ولی شکلات تلخ تر از لبخندته. شکلات تموم میشه و تلخیِ طعمش هنوز توی کاممه. تو شیرینی! برعکس شکلاتت، بر عکس حرفات، بر عکس قول هات. تو شیرینی حتی وقتی تلخِ طعم بودنت توی زندگیم. بودنت شیرینه، برعکس طعم شکلاتی که چند روز پیش بهم دادی:) بودنت شیرینِ، و همین کافیه.
هدایت شده از ʜɪᴅᴅᴇɴ ᴘᴍ
زینب : من اگه پسر بودم تورو به خاطر خودت ن به خاطر قلمت حتما میگرفتم 🗿
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
زینب : من اگه پسر بودم تورو به خاطر خودت ن به خاطر قلمت حتما میگرفتم 🗿
ولی من خیلی خوشحالم که پسر نیستی، اخه اگه پسر بودی معلوم نبود چطور آشنا بشیم باهم:)🤍″ گرفتن پیشکش مسلمون🗿.
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
یه کلمه بگید تا چند سطری براتون بنویسم راجبش ..
حس‌اضافی بودن″ یه شبایی تا صبح مدام منتظرم یه نفر بیاد و بگه: «فلانی؟ چرا تا این موقع شب بیداری؟ میخوای حرف بزنی اگه حالت بده؟» ولی نه خبری از پیامی هست و نه حتی کسی میدونه چی دارم میکشم از زندانی که با فکرهام برای خودم ساختم. وقتی به تو و رفتار هات فکر می‌کنم، میبینم نه.. من حتی راضیم کسی سراغمو نگیره، ولی باهام سرد نباشه! حتی اگه دوسمم نداره، سرد نباشه باهام. من راضیم هیچکس توی زندگیم باهام صمیمی نباشه ولی همه‌ی آدما گرم باشه رفتار هاشون باهام.. من راضیم به تنهایی اگه قراره آدما باهام سرد باشن آخه سرما خوب نیست! مرده رو قبل از خاک کردن سردخونه میبرن، خاک سرده؛ من از سرما بیزارم..