من و عبای شما؟ نه من از خودم گله دارم
من از خودم که شمایی چقدر فاصله دارم؛
چنان که باید و شاید غزل غزل نشدم مست
که دست من به ضریحت در این سفر نرسیده است
دوباره اشک خداحافظی رسیده به دامن
دوباره لحظهی تردید بین ماندن و رفتن :))
سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو
نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو ..