eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را نمیبری به حرم :)؟قهر کرده ای :)؟ بگذر از این گدای بد قدر ناشناس :))
روزم شبیه زلف سیاهت چه درهم است زینب تمام راه به لب داشت این قیاس ..
•عاصی‌خراسانی!!
میشه یه صلوات بفرستید جهت سرعت بخشیدن برای وقوع امری :)؟
هدایت شده از - طریق پرواز .
چنان‌ زندگی کن‌ ؛ که‌ کسانی که‌ تورا می‌شناسند و خدا را نمی‌شناسند ، به واسطه‌ آشنایی‌ با تو با‌ خدا آشنا شوند ‌. . - شهید‌مصطفی‌چمران
هدایت شده از مِعراج .
[ أنّي أغَرقُ يا صاحِبَ‌الزَّمان، خُذ بيَدي یا سیدی ] دارم غرق می‌شوم یا صاحب‌الزمان ؛ دستم را بگیر ای آقای من ...
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
-
- بر هیچ‌کس دلم را، حسرت نبود هرگز الا بر آنکه دارد، با دلبری وصالی .. - شبِ جمعه بود. طبق معمول هیئت هفتگی برپا و حلاوت محبتِ ارباب در سینه‌ ها روشن. خود را خسته و رنجور به هیئت رساندم تا فقط به خدمتِ ارباب برسانم که: دلتنگی تمامِ وجودم را احاطه کرده و اگر بی اعتنایی کنم، غم تمامِ وجودم را می‌بلعد. همین که پای در هیئت نهادم؛ غمِ سینه ام دو برابر شد. تنها اندکی از عاشقان آمده بودند و نیمی از سالن خالی بود. آن شب انگار هرکس که جا مانده بود، خود را به هیئت رسانده بود. در میان این‌همه دلتنگ ولی، بودند کسانی که آمده بودند تا خداحافظی کنند :). چشم دوختم به پرچمِ روی دیوار. نامِ رضا روی پرچم بود. نمی‌دانستم چه بگویم؛ اصلا مخاطبِ حرف های آن شبم چه کسی بود؟ کمی با کریمِ اهل بیت حرف می‌زدم و کمی حسین را به عباسش قسم می‌دادم. با دیدن نام رضا؛ تمامِ وجودم بال در آورد و روانه‌ی گوهرشاد شد :). جسمم در هیئت و روحم رو به روی گنبد حضرتِ بابا بود. تنها یک جمله به زبان آوردم: - تو را به جوادت؛ کربلایم را امضا کن :) - به خود که آمدم، هیئت تمام شده بود. چشم‌دوختم به کتیبه‌ی روی دیوار و نام رضا. زیر لب گفتم: او رضاست؛ راضی‌ات می‌‌کند. حالا ولی نشسته ام در خانه‌ی آقا جان؛ مامان‌جان به کربلا رفته و خانه سوت و کور است. هنوز امیدوارم به لطفِ رضا؛ کاش فردا معجزه‌ای از جنس راضی کردن قلبم به دستِ رضا رقم بخورد؛ کاش تکلیف کربلایم را زودتر روشن کنی بابا رضا🫀:). کاش این‌بار هم مرا راضی کنی؛ حضرتِ محبوب. [ | برای امیدی که همه‌اش به سوی توست؛ ۶ شهریور ۱۴۰۲ ]
ای ما و صد چو ما ز پیِ تو خراب و مست :).
؛
ای عهده دار مردم بی دست و پا آغوشِ تو پناه‍ِ دلِ خسته ها .. ابی‌عبدالله :)