دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست
اگر هر آینه، غیر از تویی نشست به جایت :))
__
﷽
__
نشسته ام به عاقبت بشر فکر میکنم.
دیدم که خود کوچکترین ذرهی هستیام. مرا چه به عاقبت اندیشی بشر؟ اصلا مگر آدم جز برای فکر کردن به خودش، فرصت دیگری هم دارد؟
آدم رنجور است. آدم ضعیف است. آدم، عمرشکوتاه است. آدم کوچک و غریب است.
شاید عاقبت بشر همین چند جمله است.
به دنبال چه میگردم؟
عاقبت بشر در همین اتفاقات ناپیداست.
[ #زینبِبهار| یک نانوشته، جمعه ۱۲ آبان ۱۴۰۲ ]
هدایت شده از ‹ طلوع › 🇮🇷
در جوار حرمَش هرکه دعاگوست ، بگو
جای ما در وسط صحن فقط گریه کند . .
#کربلا :)!
هدایت شده از ‹مـٰاهِ مَـڹ›
آ سید مهدی؛
یعنی میشه توی نماز شبت برای مام دعا کنی :)؟
خرابیم تصدقتون
خراب ..
__
﷽
__
•اندکیبرای تو•
مدت هاست برایت درست حرف نزدهام؛ اما دیگر امشب سخت دلتنگت شدم ..
میخواهم در دل این شب، چند جملهای برای تو بنویسم، چرا که میدانم بیداری و صدای حرفهایم را میشنوی..
عزیزِ پنهان از دیدهام؛
این روزها چشمانم سخت تورا طلب میکنند برای دیدن. قلبم به امید بودن توست که میتپد. نفس هایم منتظر نوید آمدن تو اند. این روزها پلک بر هم میزنم تا شاید بلاخره در یک چشم برهم زدنی، بیایی و من نظاره گر مسیر آمدنت باشم..
ببخش منِ پرخطارا که اشکت را در میآورد و فراموش میکند تو را دارد..
ببخش اگر مانع آمدنت منم، ببخش که هنوز از فراق نبودنت زندهام!!
مرا ببخش که آنکه به بخشش محتاج است، منم!
آنکه به دعاهای پدرانهات دلخوش است، منم!
آنکه نمکگیرِ سفرهی توست، منم!
بابای غریبم؛
منت بر سرم نهادی و مهر دوست داشتنت را بر دلم کاشتی..
از این جوانهی نحیف و شکننده و سست، خودت مراقبت کن :).
به دعا و راهنمایی هایت، سخت محتاجم؛ رهایم نکن
مهربانترین پدر🫀..
[ #زینبِبهار| ناگفتههایم با تو، حضرتِ پنهان از دیده؛ یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ ]
پیوست:
#اللهمعجلالولیکالفرج