eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
532 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه دهنده‌ام؛ اما علاقه‌مند؟ نه!! نه شرح می‌توان داد غمِ بی انگیزگی را؛ و نه می‌توان از علاقه‌ی وافوری سخن گفت! نه این که به من باشد، انگار همه این‌گونه اند. با اجبار راهشان را ادامه می‌دهند، و بلا اختیار شدیداً خسته‌اند. انگار از انسانیت دور شده ایم، و آرام آرام داریم از خود یک آدمک آهنی می‌سازیم. یک آدمک آهنی که تنها به دستور کسی عمل می‌کند و هیچ اختیاری از خود ندارد. همه مان پابند یک دلیل شده ایم برای ادامه دادن و تحمل کردن؛ و کاش بشر تحمل کند رنج عظیم انسان بودن را .. [ | محتویات درهم ریخته‌ی مغزم؛ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ ]
در حال حاضر هیچ حرفی ندارم؛ فقط بیاین بخونیم.
مثل لالایی‌ست در گوش خلایق، شیونم عاقبت خود را میان شهر، آتش می‌زنم
ساده بودم، فکر می‌کردم حراست کرده‌ام با خطوط دفترم از مرزهای میهنم
از تمام دل‌خوشی‌های جهان دل کنده‌ام روز و شب چشم‌انتظار لحظه‌ی جان کندنم
باز در آیینه تصویرم کمی ناآشناست از صدای خویش می‌پرسم، که این آیا منم؟!
از تب عشق است یا داغ برادر کاین چون‌این مثل مرغی در تنور افتاده می‌سوزد تنم؟
رد پای بوسه‌ی یار است یا خون رفیق لکه‌ی سرخی که جا مانده‌ست بر پیراهنم
بار، سنگین است و من کم‌طاقت و دنیا حسود خم شدن را عار می‌دانم، دعا کن بشکنم :))
•محمدرضا طاهری !!
ما گریزانیم از همه؛ به سوی تو .. کجایی پناه‍ ترینِ ما؟
_____ ﷽ _____ وصال؛ مدفن عشق است. برای رسیدن به هر عشقی شاید، اما برای تو؟ نه !! برای تو این قاعده میسر نیست؛ که رسیدن به تو، اصلِ متولد شدن است :). مگر می‌شود در کنار تو بود و از کهنگی ها دست نکشید؟ تو را عشق نمی‌نامند و تو فراتر از عشقی، فراتر از دوست داشتن، فراتر از مهر و محبت، فراتر از هر بلندایی. تو ماهیت امیدی؛ ماهیت زیبایی؛ ماهیت مهربانی؛ ماهیت عدالت؛ ماهیتِ تمام خوبی های هستی. نامِ تو پسوند و پیشوند نمی خواهد که نام تو، یکی‌ست. دیدنت عقده‌ی دل را می‌گشاید و دعایت زندگیِ خراب و فرسوده را، مرمت می‌بخشد. تو با پاییز و زمستان سرد نمی‌شوی و همیشه قلبت به گرمای تابستان همانند می‌شود. تو محبوبی برای آنان که محبوبی ندارند، معشوقی برای آنان که عشقی ندارند، مغفوری برای آنان که راه بازگشتی ندارند. تو حضرتِ صبری برای درماندگان، و دوایی برای درد های بی درمانِ روح. حضور توست که زینت بخش دنیای ماست و از دعای توست که ما هنوز زنده ایم. تو حضرتِ بارانی برای چشم های خشکیده در راه انتظار؛ بهاری برای شاخه های خشکیده؛ تابستانی برای دل های سرما دیده؛ پاییزی برای مرمتِ دل های ما؛ و زمستانی برای سوزاندن استخوان هایمان، از دوست داشتنت؛ تو چهار فصلِ این دنیای بی رنگ و آبی. کاش بیایی و با آمدنت، روشنی ببخشی به مجلسِ تاریکِ دل های نا بینای ما :). کاش بیایی .. حضرتِ موعود؛ مهدی جان !! [ | برای بلندای نام بلند مرتبه ات حضرتِ پدر؛ چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲ ]