‹مـٰاهِ مَـڹ›
_
زمستان دارد به یغما میرود.
بساط خانه تکانی به راه است.
اندوه هایم را آویزان چوب لباسی میکنم، چوب لباسی هارا جمع میکنم و همه را در چمدان بزرگی جا میدهم.
زنگ میزنم به پستچی. صدایم میلرزد، هنوز شک دارم.
میپرسم:
« یک چمدان بزرگ اندوه دارم، نمیدانم به درد چه کسی میخورد. گفتهاند که اگر بسوزانمش، هوای شهر آلوده به غم میشود. اگر هم بخواهم از دستشان شکایت کنم، معطلی زیاد دارد.
میشود شما بیایید و ارسالشان کنید به دورترین نقطهی جهان؟
جایی که دیگر نتوانند به سراغم بیایند و نشانی از من پیدا کنند.
میشود؟؟ »
پستچی مِن مِن میکند. آهی بلند میکشد.
منتظر جوابم، صدای نفس کشیدن پستچی درونم را آشوب میکند. سوالم دوباره تکرار میکنم:
«میشود؟؟»
صدایی نمیآید. چند بار پستچی را صدا میزنم. انگار که خبر از هیچ تماسی نباشد، همانقدر تلفنم غرق در سکوت شده.پستچی شده درمانده از پاسخ دادن و من درماندهتر به دنبال پاسخ میگردم. گوشی را روی تخت پرت میکنم.
به سمت چمدان میروم. همین که خواستم زیپش را باز کنم، از خواب بیدار میشوم.
شب از نیمه گذشته!
پتو را کنار زده و به سمت شیر آب میروم.تجدید وضویی کرده و قامت نماز میبندم.
به سجده رسیدم، سر بر مهر مینهم،
انگار کوهی روی کمرم سنگینی میکرد که حالا در حال در هم شکستن است.
میبارم و میبارم؛ چونان ابری که سال هاست در حسرت بارش باران مانده.
هیچکس اندوهم را نخرید، شاید به آن علت که فراموش کرده بودم، گرمیِ آغوش سجاده ام را.
به راستی چه زیباست در برابر تو سر خم کردن،
خدای من :))
[ #زینبِبهار| از اندوهی که جز تو کسی خریدارش نبود؛ یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ ]
‹مـٰاهِ مَـڹ›
مُسْتَكِينا لَكَ مُتَضَرِّعا إِلَيْكَ رَاجِيا لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي .. در حالي كه دلشكسته و نالان
روز آخر ماه شعبانه؛
بخونید بچه های من،
بخونید :))
مهمونای خاص خدا :))
قدیمیای ‹ماه من› میدونن؛
ما ماه رمضون برنامهی مراقبه و خودسازی داریم.
هرروز یه کار رو انجام میدیم و تا آخر ماه مجموعا ۳۰ تا کار خوب رو درون خودمون نهادینه میکنیم ان شاءالله.
ثواب روزه و اعمال هر روزمون رو هم به یک شهید یا یک معصوم هدیه میدیم
تا روز قیامت امانتی هامونو ازشون پس بگیریم.
از فردا ان شاءالله قرارمونو شروع میکنیم.
یا علی بگین و بیاین باهم خوب استفاده کنیم ازین ماه پربرکت خدا :))
#فور
دوستون دارم؛
سحر دعا یادتون نره برا فرج صاحبمون، و همهی مریضا، و سلامتی رهبر و عزیزامون و همچنین دعا برای عاقبت بخیری شدن همدیگه .
هدایت شده از - باب الرجاء -
زمان:
حجم:
439.4K
الهی
شیطان که در این ماه
در بند است،
مارا
از دست خودمان
نجات ده ..
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را :))
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
نبایستی نمود اول به ما آن روی زیبا را