eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
530 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
عام را گر ندهی بار به خلوتگه خاص ز آستان از چه کنی دور پرستاران را؟
وصل یوسف ندهد دست به صد جان عزیز این چه سودای محالست خریداران را؟
گر نه یاری کند انفاس روان‌بخش نسیم خبر از مقدم یاران که دهد یاران را؟
آنکه چون بنده به هر موی اسیری دارد کی رهائی دهد از بند گرفتاران را؟
دست در دامن تسلیم و رضا باید زد اگر از پای در آرند گنهکاران را :))
روز باران نتوان بار سفر بست ولیک پیش طوفان سرشکم چه محل باران را؟
دستگاهیست پر از نافهٔ آهوی تتار حلقهٔ سنبلِ مشکینِ تو عطاران را
حال خواجو ز سر کوی خرابات بپرس که نیابی به در صومعه خمّاران را
•خواجوی‌کرمانی
دانستم‌که مجنونت هستم، مرا ببخش که برایت جنونی نداشتم ..
خدایا دروغ های پنهان کلاممان را ببخش؛
خیاطی بلد نبودم، نشستم سر چرخ خیاطی، لب هایم را بهم دوختم. آشپزی بلد نبودم، پای که گاز ایستادم، جگرم را سوزاندم. بنایی بلد نبودم، سر ساختمان رفتم، دیوار را بر سرم خراب کردم. میدانی؟ آدم در هر کاری که هنر نداشته باشد؛ خودش را خراب می‌کند. در دوست داشتن اما این‌طور نیست. اگر بلد نباشیم، دیگری خراب می‌شود. آوار برداری هم بلد بودن می‌خواهد، وقتی بلد نباشیم، زیر آوار خفه می‌شویم، می‌میریم، و هیچ‌کس نمی‌فهمد که بوی گندی که از سوی آوار می‌آید، از جنازه ماست نه آواری که بر سرمان ریخته. ما در هرکار باید اول، دوست داشتن را یاد بگیریم. [ | نمی‌دانم نوشت؛ سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ ]