یلدای مویت زیر و رو کردهست خوابم را
آن را دو تا از رو یکی از زیر میبافم
زمان:
حجم:
735.6K
از چشمانم ستاره میبارد.
ستاره هایی که دلتنگ دیدنت هستند؛
حضرتِ ماه :))
رفقا!
برای سلامتی ایت الله رئیسی و همراهانشون دعا کنید.
صلوات نذر خانم ام البنین کنید .
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش ..
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ
#یکتکهکتاب
_ همه اهل مشهد دلشون الان اینجاست، اونوقت من بذارم برم؟
+آخه همه که تازه داماد نیستن، همه که شب خطبه عقدشون نیست، همه که نوعروس منتظر توی خونه ندارن.
_شاید... اما همه غیرت دارن. میبرم و اگر امشب اتفاقی برای کسی توی حرم بیافته، فردا چه جور روم میشه بیام زیارت و بگم آقا اومدم خطبه خوندم و رفتم؟ مگه میشد؟ خطبهی عثد نخوندیم، اما اگر هم میخوندیم فرداروز همون عروس نو نمیگفت غیرتت کجا بود که توی اون هیاهو کارت رو انجام دادی و مولامون و زوارش رو تنها گذاشتی و خانه اومدی؟ ها؟ چی جواب باید میدادم برار؟
+ چه غیرتی!
_ موندن اگه اسمش غیرت هم نباشه، تنها گذاشتن مولا بیغیرتیه...دوستی اولاد رسول خدا این نیست که فقط واسه عزاداریشون علم به دوش بگیری و نذری بدی. وقتی صحن و سرا و حرممولا و جون زوارش در خطره، وقتی حرف روحانی و علما ایستادنه، من هم باید خودی نشون بدم. نشیم عینهو اهل کوفه که امامشون رو تنها گذاشتن. عینهو یاران امام حسین تو کربلا بمونیم کنار مولامون ...
[ اوسنهی گوهرشاد؛ سعید تشکری ]
‹مـٰاهِ مَـڹ›
#یکتکهکتاب _ همه اهل مشهد دلشون الان اینجاست، اونوقت من بذارم برم؟ +آخه همه که تازه داماد نیستن،
میخواستم شب ولادتت تمامش کنم.
نشستم و خواندمش.
از تاریخ بود، از تو و صحن سرایت، از گوهرشادت که تا ابد در کنارت ماند و صحن و سرای به نامش شد دلخوشی ما زائران :)
آقای امام رضای من؛
امشب برایت شهر دلم را آزین بستم.
بیا گرد و غبار چراغانی های وجودم را بگیر ..
‹ بتکان از سر و رویم غم دلتنگی را🫀›
این کتاب رمانی تاریخی از بانو گوهرشاد بود و همچنین سرکی کشیده بود به زمان رضاشاه پهلوی.
بخوانیدش؛
هرچیز که بوی رضا بدهد رضایت بخش جان و روح است :))