eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
532 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
مهربون باشید؛ فاکتور که نمیندازه؛ مهربونیتون هم قطع نمیشه مثل برق. گاهی یه کلمه، یه لبخند، یه آغوش، یه جمله‌ی شما، روز یه نفرو می‌سازه. یسریا یجوری عبوس و جدی اند انگار مردم باید تاوان ناراحتی و غم هاشون رو بدن. باور کنید همه مشکل دارن و درگیر یه رنج روحی یا جسمی اند؛ مهربون باش انسان دوست‌داشتنی؛ مهربون باش*
یه حمد به نیت شفا برای همه‌ی بیماران، بخصوص بیماران پروانه ای می خونید؟
خاك" من سرخود برای قلب بی‌تابم، خاک تجویز کردم و وقتی این را به همه گفتم، سرم داد زدند. گفتند: دهانم را ببندم. گفتند: خدا نکند. اخم کردند و زود واکنش نشان دادند!! فکر می‌کردم مثل کودکی که در مشکلاتم می‌پرسیدند: "میخواهی چه خاکی بر سر کنی؟" و من می‌گفتم: "خاک رس" و می‌خندیدم، می‌خواهند بپرسند: چه خاکی؟؛ اما نپرسیدند! هيچکس نپرسید چه خاکی، تا من هم در جوابش بگویم: خاك تربت؛ من برای قلب بی‌تابم خاك تربت تجویز می‌کنم. تربت حالم را خوب می‌کند. تربت یادآوری می‌کند که هزاران سال پیش کسی بود، که هیچ غمی هنوز به پای غم هایش نرسیده. درمان من خاك تربت است. همین! [ | یک نیازمندی ]
دعا کنید این روزها بگذرن؛ به خیر بگذرن؛ به خوبی بگذرن؛ به صبر بگذرن؛ و خلاصه این که "به خون جگر نشود .."
حرفی نیست؛ بیاین بخونیم
از روی همه رد شد و آغوش مرا خواست میخواست که حرفی بزند، گوش مرا خواست ..
در دفترِ اغیار، سخن، نصفه رها کرد اوراقِ پراکنده‌ی مخدوش مرا خواست
چشمش که خمار آمد و گیسوش که خوابید چرخاند سر و پلک زد و دوش مرا خواست
هر جا که نشست، عشوه کنان شعر مرا خواند ساقی شد و مست آمد و مدهوش، مرا خواست
با دست و دل و سینه و سر ناز کشیدم با زلف و لب و چشم و بناگوش، مرا خواست!
چشمان مرا دید، لبالب پرِ شعر است بی هیچ سخن، با لب خاموش، مرا خواست
دستش که به خون دلم آلود، به صد ناز موهای عزادارِ سیه پوشِ مرا خواست