‹مـٰاهِ مَـڹ›
-
*
ضمیمهی دلتنگیام برای حرمت،
یک معذرت خواهی بزرگ برای دیدار امسال با شرمندگی بسیار بدهکارت هستم که فقط خودت میدانی و خودت.
با این حال،
هنوز امانتی که سه سال پیش شب نهم به تو سپردم را فراموش نمیکنم و مطمئنم خوب نگهش میداری و مراقبش هستی.
آغوش میخواهم و
چه چیز بهتر از دو بال تو برای به آغوش کشیدنم؟
بغل بگیر که بسیار خسته ام.
تولدت مبارك آسمان تیره و تار وجودم باشد،
حضرت قمر.
[ #زینبِبهار|
برای شبی که آسمان قمر دار شد؛ دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ]
هوایم دوباره خراب شد
و اشک در چشمانم پر شد
به گمانم
تو در شباهنگام
جایی در درونم باریدی ..
👤جمال ثریا