eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
•°🌿•` از يڪ جايى به بعد ؛ قبݪ از اينڪه آدمھا خودشاں را برايٺ شرح دهند ميتوانۍتا ته شاں را حدس بزنۍو
•|•🌿•|• ڪاش گوش‌ها واقعا در‌ و دروازه بودند؛ آں صدایی ڪه دوست داشتۍ لابه لاۍ شیارهاۍ مغزت گیر میڪرد و الباقۍباد ھوا.» •فاطمه‌خرسند !
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
«!🌾،، من میدونم همچی درست میشه، فقط نمیخوام وقتی همچی درست بشه که انگیزه‌ی اون فکر از ذهنم بیرون رف
|•🌾-) مدام میخوام بیخیال بشم نسبت به همچی، شاید آروم شدم؛ میخوام بزنم خودمو به اون در بی اهمیتی شاید آروم شدم؛ ولی راستش یسریا همچی نیستن که بخوای در مقابلشون مثل همچی برخورد کنی یسریا بی اهمتی داشته باشی براشون آشوب تری :) •ماهِ‌مَن !
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
•|•🌿•|• ڪاش گوش‌ها واقعا در‌ و دروازه بودند؛ آں صدایی ڪه دوست داشتۍ لابه لاۍ شیارهاۍ مغزت گیر میڪ
|•🌿-) بگذار اگڔ قراڔ اسٺ فاصلہ‌ای میاں من و ٺو باشد، باشد! اما من حتۍبہ دروغ هم ڪه شده، فڪر ڪنم هنوز هم همانقدڔ دوسٺم دارۍ.» •زینبِ بھار !
آه بغض خفته‌ی من:)!
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
|•🌾-) مدام میخوام بیخیال بشم نسبت به همچی، شاید آروم شدم؛ میخوام بزنم خودمو به اون در بی اهمیتی شای
|^🌾^• نیاین الکی امید بدین به کسی که خودش کوه امیده برای بقیه، به حرفای مثبت بود خودش یه کتابچه قطورشو توی وجودش داشت، آدما وقتی دلتنگ میشن یا وقتی دلشون میگیره یا وقتی از جانب یسریا ناراحت میشن، امید توی وجودشون میشه یه جک مسخره :) •ماهِ‌مَن !
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
_-💛 کمی‌سخن‌از‌کنج‌دل💛-_ میخوام بگم: دنیا خیلی زشته ولی یادم میاد همین دنیای زشت چقدر حال خوب بهم ه
‹🦋کمی‌سخن‌از‌کنج‌دل🦋› مشکل اینجاست که به اندازه‌ای که مهربونی کردیم، انتظار مهربونی داشتیم!» درسته که انتظار کلمه‌ی قشنگی نیست، عمل درستی نیست، واژه‌ی خوبی نیست؛ اما راستش یه جاهایی آدم دلش تنگ میشه یه نفرم که شده توی زندگیش یسری وقتا مثل خودش باشه باهاش(:! گاهی دلم میخواست فریاد بزنم و به یسری از آدمای زندگیم بگم: میشه تو هم اینجوری بگی بهم که دوسم داری؟ میشه یبار خودت بدون اینکه من بروت بیارم ناراحت شدم بیای و از دلم در بیاری ناراحتیو؟ {واسم خیلی دلگیره وقتی میبینم باید خودمو خورد کنم و له کنم زیر دست وپای کلمات تا از یه نفر اون رفتاری که باید خودش انجام میداد و ببینم} شایدم اشکال از منه، شایدم حق با اوناس، شاید من نباید انتظار داشته باشم(:! ولی راستش منم آدمم، دلم میخواد یکم محبتی که دریافت میکنم از یه نفر واقعی باشه و نه تنها توی حرف ثابت بشه که توی عملم ثابت بشه! انگار همه حرف میزنن فقط، هیچکس مثل حرفاش عمل نمیکنه!» آدما در مقابل گله و شکایت خودشونو محکم میگیرن، توجیح میکنن، ناراحت میشن و گاهی حتی کاری میکنن که تو تهش مقصر شناخته میشی؛ ولی من یسری وقتا واقعا دلم تنگ میشه واسه‌ی اینکه در کنار آدمای اطرافم یکم وجود خودمو متوجه بشم با رفتارای قشنگ اونا :) شایدم انتظار بیجا و بیش از حدیه؛ نمیدونم!» اینروزا فقط برای اینکه یکم کمتر ناراحت بشم و غصه بخورم پناه بردم به خلوتکده‌ی دنج و امن تنهاییام(= نمیدونم اینا آثاره انتظاره یا نه، ولی باید بگم اونقدر اینروزا بین آدما حس اضافه بودن میکنم که دلم میخواد گاهی یه دکمه خاموشی توی وجودم کشف میکردم و برای مدتی خودمو خاموش میکردم،، خاموش میکردم برای اینکه نفهمم، نبینم، نشنوم و نشکنم از تابستون گرم دلایی که برای من فقط سوز و سرماشون حس میشه :)! چقدر قشنگ میگفت رضا بهرام: عمر من مرگیست، نامش زندگانیست؛) ،،اینروزا نمیدونم حال بد چیه، فقط میدونم حال و روزم شده ترکیبی از تلفیقی ترین حسای گنگ و قشنگ دنیا (:! همین🚶🏻‍♀ _اندر‌احوالات
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
|•🌿-) بگذار اگڔ قراڔ اسٺ فاصلہ‌ای میاں من و ٺو باشد، باشد! اما من حتۍبہ دروغ هم ڪه شده، فڪر ڪنم هنو
،،🌿-\ من از همہ‌ی آنچه نداشته اݦ، اشبا؏ شده ام، لبریز شده اݥ، خسته شده ام"! همه‌ۍ آنچه نیسٺ، از من دارد سر مۍرود . . . آیا ڪسی حرف مرا مۍفهمد؟!":) •معین‌ِدهاز
هدایت شده از مـنـهـ بی طـ
نه خوابم میاد نه دلم میخواد بیدار باشم، نه حال بیرون رفتن دارم نه حوصله ی خونه نشستن، هم شکمم خالیه هم میلی به غذا خوردن ندارم، هم از بی تحرکی خسته ام هم حال تحرک ندارم، نه دوس دارم بمیرم نه از زنده بودن لذتی میبرم، نه میخندم نه گریه میکنم، شما جای من باشید چیکار میکنید؟ @man_bi_tooo
یه صلوات میفرستید:)؟