eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
۰۰🌾۰۰ یهو یجایی میبینی چقدر بین جمعا هستی و تنهایی داره نابودت میکنه، اینکه توی یه جمع باشی و کسی م
-)🌾:! آدمای تنها همیشه بیشتر از خودشون حواسشون به بقیس، اگه کسی بیشتر خودش حواسش بهتون بود بدونین خیلی تنهاست:) •ماهِ‌مَن !
ادما چقدر زود تغییر میکنن(:
خیلی مراقب ادم‌های «نگران» زندگیتون باشین ..((:!
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
‹🌴کمی‌سخن‌از‌کنج‌دل🌴› من نمیدونستم ..!! راستش هرکس بهم از بی معرفتی و بی اهمیتی می‌گفت مدام میگفتم
(☘کمی‌سخن‌از‌کنج‌دل☘) اما همیشه منتظر روزی بودم که بزرگ بودنمو حس کنم ..!!! به خیال خودم فکر میکردم اگر بزرگ باشم، خیلی از مشکلاتم دیگه جدی میشه برای بقیه، مثل وقتی که گریه میکردم و همه میخواستن با یه خوراکی یا یه آبنبات آرومم کنن؛ دریغ از یه نفر که بیاد بشینه و بگه چته؟ چرا گریه میکنی؟ کی اذیتت کرده؟ شایدم من انتظار زیادی داشتم از اطرافیان، نمیدونم!» تو همون رویای بچگی همیشه فکر میکردم اگه بزرگ بشم دیگه گریه نمیکنم، دیگه کسی نمیتونه بهم زور بگه یا بزنه منو، کسی نمیتونه چیز بدتره رو بده به من و بهتره رو خودش برداره؛ آخه منم بچه بودم دیگه، نمیفهمیدم که این تصورات همش به اندازه دل کوچولومه:)!!! اما وقتی بزرگ شدم دیدم اگه قبلا سر یچیز گریه میکردم و فراموش میشد، الان هربار تکرار میشه جلوی چشمم و گاهی برای یه موضوع هزاران بار گریه میکنم:)) اگه توی بچگی کسی بهم زور می‌گفت و میشد به مامان یا بابا شکایت کنم، الان حتی نمیتونم بیانش کنم و گاهی باید حتی یه تنه تموم بار زورگویی و ظلم یه چیزو تحمل کنم، الان دیگه اگه کسی بزنه منو حتی نمیتونم نشون بدم به اطرافیان^^ بچگیم وقتی کسی چیز بدتره و کوچیکتره رو بهم میداد با یه غر و نق میتونستم یکم سهم بیشتری دریافت کنم، اما الان خیلی وقتا هیچی نمیخوام دیگه، حتی همون سهم کم و کوچیکمو^] چقدر فکر میکردم اگر بزرگ بشم دیگه میتونم تنها باشم، ولی الان میبینم چقدر نیازمند اینم در کنار تنهاییم کسی تنهام نذاره:) میخوام بگم: یروزایی توی بچگی بودن که هیچکدوممون فکرشم نمیکردیم اصلا وجود داشته باشه اون روزا، ولی حالا گاهی حتی روز ها درگیر همون غیر وجودیای کودکی هستیم:))) این روزا یچیزی خیلی حالمو خوب میکنه، اونم اینه که قدر این سن و سالمو بیشتر بدونم تا وقتی پیر شدم نشینم غصه‌ی حالامو بخورم^^ آره، من بزرگ شدم و هنوزم دل خوش کردم به فکر قشنگ و فانتزی بچگیم که به خودم میگفتم: «طوری نیست، گریه نکن، وقتی بزرگ شدی دیگه کسی نمیتونه اینجوری گریه‌ی تورو در بیاره:)!!» همین🚶‍♀ _اندر‌احوالات
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
آدمی تا زنده است،
فرصت بندگی دارد ..!!
کمک کن بنده‌ات باشم
قبل از آنکه خاک، مرا به آغوش بگیرد:)
و زندگی‌ام با آرام تر است . . .
با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را در هر بتی كه ساخته ام دیده ام تو را-!-
از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟! یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را!!
هرگل به رنگ‌وبوی خودش می‌دمد به باغ من از تمام گلها بوییده ام تو را . .!!