‹مـٰاهِ مَـڹ›
دوستت دارم، آنگونه که دختر ناز کردن را ..!!(:
دوستت دارم، آنگونه که شیرین فرهادش را ..!!(:
هدایت شده از [ مَن ]
من به بغل های طولانی ، پیاده روی های شبانه و صحبت های اخر شب نیاز دارم.
نشستم روی ساحل حال دریا را نمیدانم
من این پایینم و قانون بالا را نمیدانم . .
چرا اینقدر مردم از حقایق رویگردانند؟!
دلیل این همه انکار و حاشا را نمیدانم ..
نپرسازمنکهدرآیندهتصمیمتچهخواهدشد؟
که من برنامههای صبح فردا را نمیدانم٫٫!٫٫
توتادیروزمیگفتیکه:بی تو زود میمیرم،
ولیاین حرف دیروز است، حالا رانمیدانم!¡
برای چندمین بار است ترکم میکنی، اما
گمانم بیش از این راه «مدارا»رانمیدانم-!-
نمیدانمکهاینشعرازکجادرخاطرم مانده!
"یکیاینجادلشتنگاست، آنجارانمیدانم:)"