نپرسازمنکهدرآیندهتصمیمتچهخواهدشد؟
که من برنامههای صبح فردا را نمیدانم٫٫!٫٫
توتادیروزمیگفتیکه:بی تو زود میمیرم،
ولیاین حرف دیروز است، حالا رانمیدانم!¡
برای چندمین بار است ترکم میکنی، اما
گمانم بیش از این راه «مدارا»رانمیدانم-!-
نمیدانمکهاینشعرازکجادرخاطرم مانده!
"یکیاینجادلشتنگاست، آنجارانمیدانم:)"
همیشه شعرهایم چیزهایی از تو میدانند،
‹کهمنبا آنکه شاعرهستمآنها را نمیدانم(:›
شاید امشب،
شاید فردا،
شاید سال دیگر،
یا حتی شاید چهل سال دیگر-!
معلوم نیست،
″مردن" را میگویم-!-
-مراقبهمدیگر باشید:)!
قبل از اینکه به کسی وابسته بشین،
بشناسیدش:)
بعد از شناخت خیلی سخته جدا بودن و جدا شدن از اون ادم^^!!
آره خلاصه . . .