از جمله لذت های دنیا میشه به وقتی که ″خونه پر از اشغالِ و جارو برقی میزنم″ اشاره کرد؛
لامصب این صدای ترق توروق که اشغالا میرن تو جارو لذتش برام مثل لذت رفتن به کنسرت وقتی شجریان میخونه میمونه>>>
تا به کی از پی غم باشم و افسرده و خواب
‹من تورا دارم و عشق در جریان است، ببین(:›
کاش میتونستم صراحتا به کسی که دوس ندارم باهاش برم بیرون بگم:
″من وقتی با تو میام بیرون بدتر حال گرفته برمیگردم خونه،
لطفاً دیگه پیشنهاد بیرون نده به من″.