بعد من این اخبار رو میبینم و هی بیشتر آتیش میگیرم از شهادتِ سردار(:′
بازم قدرشو ما نمیدونیم؛
قدرشو اونایی میدونستن که توی سوریه بودن؛
اونایی میدونستن که توی همین آبادان خودمون بودن؛
قدرشو اونایی میدونن که طعمِ نا امنی رو چشیدن:) .
هر کجا مینگرم مجلس سهرابکشی است
آه از این خاک بر آن نعش پسر بسیار است ..
سالها رفت و نشد موی تو را شانه کنم
‹چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است(:›