هر کجا مینگرم مجلس سهرابکشی است
آه از این خاک بر آن نعش پسر بسیار است ..
سالها رفت و نشد موی تو را شانه کنم
‹چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است(:›
به این فکر میکنم
که تو همیشه درمانِ من بودی؛
چه شد که دردی دادی به من
که هنوز باورش نمیکنم′؟