eitaa logo
‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›
533 دنبال‌کننده
514 عکس
91 ویدیو
10 فایل
‹﷽› سوگند به قلم¹ و آنچه مینویسد. . . -کپیِ نوشته‌ها با نام ‹ #زینبِ‌بهار › و #ماهك؛ و مطالبِ دیگر با ذکر‌صلوات برای فرجِ‌مهدیِ‌فاطمه :).
مشاهده در ایتا
دانلود
چون خلق درآیند به بازار حقیقت ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبک‌سیر فروغی ‹از دام گه خاک بر افلاک پریدند(:›
•فروغی بسطامی′!
چقدر عوض شدی، دقیقا زمانی که نیازداشتم خودت باشی″
قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنی إِلَى اللَّهِ گفت: من غم و اندوهم را تنها به خدا می‌گویم(:′ -یوسف۶۸۝
خدای من؛ آنگونه مرا دوست بدار که خوبان درگاهت را دوست داری ..
فعلا قابلیت بارگیری به دلیل درخواست زیاد فراهم نیست
نمایش در ایتا
به گمانم امشب باز نمیتوانم بخوابم . در سرم هزار گونه فکر جولان میدهد، کمی به گذشته فکر میکنم و کمی آینده را در ذهنم مرور میکنم؛ بین خودمان بماند اما آنچه که مرا به این حال و روز کشانده حال است′! حالا فقط باید چشم هایم را ببندم، کرکره‌ی افکارم را پایین بکشم و فقط خواب را در چشمانم حاکم کنم . برای امتحان کردن هم که شده فقط چشم هایم را میبندم و سیاهیِ مطلقِ شب را به آغوش میکشم ... کمی که آرام گرفتم در تاریکی، نوری زننده از میانِ سیاهی چشمانم پدید می‌آید خوب که نگاه میکنم چیزی نمیبینم، اما در عین ندیدن از درد چشم هایم که حاصلِ آن نور است به خود می‌آیم′! چشم هایم را باز میکنم و ساعت را نظاره میکنم . 1:20 دقیقه′! بدونِ هیچ مقدمه‌ای حلقه‌ی اشکم دیده هایم را تار میکنند . آهی میکشم و با غمی سه ساله باز درون دریای فکر غرق میشوم؛ گذشته″. به خود می‌آیم و میبینم که باز تمامِ اکنونم سراسر گذشته شده(:′ گذشته‌ای با صدای بمب خواب را از چشمانم میگیرد، تصویر مبهمِ خنده هایت را تصور میکنم و با لبخندی‌عمیق اما پر‌اندوه باز به سمتِ تلفنِ همراهم می‌آیم . عکست را میبینم و باز فکرت مرا وادار به نوشتن میکند . و براستی که بيچاره‌ی دچار تو را؛ چاره جز تو چيست؟! [ |اندر هوای حالِ‌بیدارِ درونم؛۱۷ دی ۱۴۰۱ ]