من از داغ غمش میمیرم و او را چه غم باشد
اگر کم باشد از خیل گرفتاران گرفتاری((:
دل مغرور! عمری در جواب عشق گفتی: نه !
‹غزالی از کنارت رد شد و حال تو هم آری(:›
هزاران تک مصراع دارم که قراره یروزی ادامشونو بگم؛
ولی همچنان هر شب هزار تا تک مثرا به اون هزارانتا اضافه میشه ..
آخرشم میترسم نشه هرکدوم از اینارو یه شعر کامل کنم؛
واقعا نیازمندِ اینم از تمومِ آدم هایی که با وجودشون دپرس میشم فاصله بگیرم؛
بینهایت فاصله ..
اونقدر زیاد که نتونن نزدیکم بشن .