اما تو بگو؛ دردهایم کو؟ آن رنج هایی که بخاطرش شب تا صبح بی‌خواب شدم؛ چه شد؟ آن آرزو هایی که باهم چیده بودیم؛ کجاست؟ بگو چه شد که اینهمه دور شدی از من؟ بگو چه کسی تو را از من گرفت؟ به من بگو با چه کسی رفتی که بیشتر از من دوستت داشت؟ بگو چه دیدی در بقیه که مرا گم کردی؟ بگو از چه شنیدی که شنیدنی تر از حرف‌هایمان بود؟ بگو چه شد که شدی نزدیک‌ترین دورِ من؟ من؛ حسودم به هرکه با تو باشد′! مبتلایم به تک تکِ نفس‌هایت؛ حالا تو بگو: تویه من؛ کجاست تا پیدایش کنم و در آغوش بگیرمش؟ خودت را به من برگردان؛ نه .. خودت را به ما برگردان(:′ زودتر؛ لطفاً′! [ #زینبِ‌بهار| شاید هوای حرف‌های سرم؛۲۸دی ۱۴۰۱ ]

آن كس كه تفكر ندارد به نجات نزديک ‌تر است تا كسى كه تفكراتش را به انحراف كشيده‏اند .. 👤 استاد‌صفایی‌حائری .

یکی یه صلوات واسه کنکوری های فردا بفرستید؛ ان شالله خدا کمکشون کنه و مفید واقع بشن برای کشور(:″ #اللهم‌صلی‌علی‌محمد‌وآل‌محمدوعجل‌فرجهم

-

راجبش حرف دارم؛ ولی الان نمیتونم کلماتو بهم بدوزم چون ذهنم پراکندس .. فرستادم که یادم بمونه و بنویسم راجبش؛

بوده‌ام هیچ و همه دارو ندارم از توست؛ ‌‹مـٰاه‍ِ مَـڹ›

گوش دادن به این پنج دقیقه قلبمو آروم کرد وقتایی که در حال متلاشی شدن بودم؛ با من گوش بدین(:′

دوست دارم بدونم چرا این موقع شب هنوز بیدارین؟

شب را آفریدن بهر بیدار ماندن ...

آخرین شبی که زود خوابیدم رو یادم نمیاد؛

اونجایی که سعدی میگه: تو را چه غـم؟ که مرا در غمت نگیرد خواب ..