گفت و گفت و گفت زاهد، ما محبان اینچنین
‹با علی از هرکه دم زد بهترش را داشتیم(:›
هدایت شده از 𖥸اتاقزیرشیروونی
قالَت فاطمة الزهرا سلام الله علیها:
اللّٰهُم إنــی مُتِـوَکِــلُ عَلیــک فَاکفِـــنی
و بر تو توکل نموده ام پس مرا کفایت نما.
#حوراء_الانسیه ♡
https://soundcloud.com/hanieh-moslemi/m9e1go20tbi6?p=a&c=0&si=38538472c98d4c7385279de2b4675444&utm_source=other&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing
این صوت رو با جان گوش بدین(:′
نشد دانلودش کنم؛
‹مـٰاهِ مَـڹ›
-
-
و هزاران هزار حسرتِ بغل .
-
میدانم نمیتوان گاهی از برخی چیز ها به راحتی عبور کرد؛
اما مرضِ ثعب العلاج است اینکه در دوراهیِ دوست داشتن بمانی .
ما قالب تهی میکنیم در برابر دوست داشتن هایمان و پوچ میشویم در برابر هیچترین وقایای زندگی .
ما خسته میشویم ولی دم نمیزنیم از خستگی،
ما میمیریم از غم ولی به آن فرصت جولان نمیدهیم،
ما درد میکشیم اما کسی را با درد خود نمیکُشیم′!
بقولِ شاعر:
‹مارا به سخت جانی خود این گمان نبود›
ما اینیم و نه آن که همه میپندارند .
اما اکنون که اینقدر هوا بارانیست و سرما درون وجودمان رخنه کرده و دارد مارا از پا در میآورد؛
مبتلاییم به آغوش .
مبتلا به آغوشِ شما حضرتِ لطف و رحمت؛
آغوشِ شما حضرتِ باران .
نمیدانم چگونه شرحِ تنهایی گویم؟
که انسان است و یک دنیا تنهایی .
و تو در این روز های سرد مارا به آغوش بگیر و چونان طفل شیرخوار مارا گرم کن در این سرمای زمستانی′!
از چه بگویم که حرف ها نگفته فریاد میزنند اتفاقات را
و سکوت است سلاحِ ما رزمندگانِ رنج .
تویی پناهِ آنان که هیچ ندارند،
الا آغوش شمارا .
[ #زینبِبهار| برای آغوشی که از حسرت خالی ماند؛ هوای بارانیِ امروز؛ ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ]
‹مـٰاهِ مَـڹ›
یه صلوات میفرستید یه مشکل حل بشه؟
حل شد(:′
الهی بحق امام جواد عاقبت بخیر بشین؛