‹مـٰاهِ مَـڹ›
#قرار بیست و هشتم 100 صلوات هدیه به شهدای مدافع حرم(:💛″
#قرار بیست و نهم
100 صلوات هدیه به شهدای هستهای(:💚″
هلال ماه رویت نشد؟
خب نشه،
خیالی نیست یه روز بیشتر مهمون خداییم:)))
دوباره یه روز دیگه خوابمون ثواب داره؛ خوندن هر آیه قرآن ثواب یه ختم قرآن داره و خلاصه حرفم اینه که
این یه روز مونده رو خیلی زیاد قدر بدونید .
شاید سال دیگه ماه رمضون نبودیم؛
-قدر لحظههارو بدونیم:)-
درضمن چون روز قدس¹ شب قدر بوده و خیلیا نرفتن،
امسال روز قدس² هم داریم به عنوان جبرانی ..
-اینمبهعشقفلسطین^^-
https://eitaa.com/REJESTED/4961
وقتی دوست داشتنیهای آجیمو میخونم به این نتیجه میرسم که هیچکس مثل ما دو نفر اینقدر علایقشون مثل هم نیست؛
خرسندمD:
*البته که شعر رو میدونم فراموش کرد بنویسه
یه متن امروز نوشتم راجب این ساعتای پایانی مهمونی خدا برای یه عزیزی؛
بعد الان داشت میگفت که متن رو خیلی دوست داشته و مخاطب ها هم از شنیدنش لذت بردن ..
گفتم براتون اینجا بفرستم شاید شما هم مورد پسندتون قرار گرفت:)′
یه بیکلام میفرستم موقع خوندن متن میتونید پلی کنیدش؛
| Radiop0l |Kamouncheye Keyhani.mp3
زمان:
حجم:
4.6M
نفسهای آخر است؛
گدارا حلال کن:)′
#خالیازسخن
‹مـٰاهِ مَـڹ›
‹مـٰاهِ مَـڹ›
نفسهای آخر است؛ گدارا حلال کن:)′ #خالیازسخن ‹مـٰاهِ مَـڹ›
نفسهای آخر است؛
گدا را حلال کن..
-
و تو دوباره مجال زندگی دادی تا در خانه ات بندگی کنم و در آغوش گرمت چون طفلی ناتوان به خوابِ عمیقِ کودکانه روم .
مانند کودک نوپایی، قدم میگذارم در خانهات و دور سفرهات میچرخم با بالِ نحیفِ تازه از پیله بیرون آمده ام .
قرار است یک ماهی را مهمانت باشم و تو چه خوب صاحب خانهای هستی ای که میبخشی بنده را بی منت .
با پاهای کودکانه ام قدم میگذارم در چشمهی لطفت و آهسته آهسته وارد دریای رحمتت میشوم.
ای مجیر تو مرا از میان نار نجات میدهی و در میانهی مهمانی ات نمک گیر سفرهی کریمم میکنی ..
تو مرا عزت میدهی در عین ذلیلی ام؛
تو مرا بزرگ میشماری در عین کوچکی ام؛
تو مرا نعمت میدهی در عین ناسپاسی ام؛
و من چگونه از تو بگویم ای که والاترین صفات را از آنِ خودت کرده ای:)؟
قسم به عظمت شب هایت
و قسم به مولود کعبهای که شق القمر شد در دل شبهایت که مارا جز تو هیچکس در خانهاش راه نمیدهد ..
ببخش که آنگونه که خدایی کردی بنده ات نبودیم و ببخش خطاهایی را که هرشبِ قدر از انجامشان توبه کردیم و باز مرتکب آن خطاها شدیم ..
اکنون در مهمانیتوییم و جز تو چه کسی اینقدر رحم میکند به بدِ درگاهش ای که هیچ رحمانی رحمان تر از تو نیست (:′
مهمانیات رو به اتمام است و من هنوز به سوی تو کاسهی گدایی گرفته ام تا شاید رحمی کنی مثل همیشه به این سائل ..
یک ماه است که میخوانیم ‹اللّٰهم اَغنِ کُلَّ فَقیر› پس رحم کن به تهی دستی ما ای خدای خوبی های کوچک و پاداش های بزرگ ..
بد کردم؛ خطا کردم؛ بندگی نکردم؛ خود را گم کردم ..
آمدم که تو مرا پیدا کنی،
تو مرا ببخشی،
تو مرا بسازی،
تو مرا به خود بازگردانی ..
و من جز تو چه دارم در این دنیای لبریز از هیچ′؟
تویی آنکه عزتم دادی در هنگام حقیری؛
و شوکتم دادی در هنگام اسیری؛
و عظمتم دادی در هنگام فقیری .
اینک میخواهم بگویم مهمانیات رو به اتمام است و من درمانده تر از هر زمانی به سوی تو میآیم .
مرا به آغوش بگیر″ و نگذار سالِ جدیدِ بعد از رمضانم را با نافرمانی از تو آغاز کنم !
مهمانی ات آمد و من عبد نشدم؛
مرا عبد خود کن که تویی معبودِمن .
آمدم بگویم که این ساعت های آخرِ مهمانی ات به ما ببخش آنچه را که به خوبان درگاهت دادی و از ما این کم را قبول کن؛
که اگر تو مارا نبخشی ما به چه کس دل خوش کنیم و طناب امیدمان را بر عمودِ بخشش چه کسی ببندیم؟
ما نشدیم آنچه میخواهی،
در ساعت های پایانی مهمانیات
مارا همانی کن که خود میخواهی:)
ای خدای بندههای کوچکِبزرگ خطا .
[ #زینبِبهار| کمی از هوای ساعات پایانیِ مهمانیات؛ برای خدایی که در قالب واژهها عظمتش گنجانده نمیشود؛ ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ ]