‹مـٰاهِ مَـڹ›
|🌪کمیسخنازکنجدل🌪| میگفت: دوست داشتنه، مجوز عذاب که نیست ..!! و چقد راست میگفت:) دارم به لحظهها
{🎭کمیسخنازکنجدل🎭}
سخت بود، نشون دادن خود واقعیم به آدمایی که ذرهای از بابتشون درک نمیشم خیلی واسم سخت بود!!
اما من یه مودی عادت داشتم انگار به این مسئله، اینکه همیشه یه آدم خودمو نشون بدم که با همه خوبه، از هیچکس ناراحت نمیشه، همرو دوسداره، چیزی اذیتش نمیکنه، از هیچی ناراحت نمیشه و خلاصه سازگار با شرایط ..!!
همیشه هم همینطور بود، یعنی توی هر مسئلهای که فکرشو کنی من کوتاه اومدم و هیچی نگفتم، چرا؟
نمیدونم . . .
من بزرگ میشدم، هر روز بزرگتر از دیروز و هر لحظه پر تجربه تر از لحظهی پیش-!!
با خودم میگفتم میگذره، بابا خیالی نیست، مهم نیست، فدای سرت هرچی شد شد دیگه و اما واقعیت؟
هیچی دیگه از درون مدام یه منِ سرکوب شده از بابت اطرافیانی که همه انگار منو میشناسن و درکم میکنن ولی در واقعیت هیچکس نمیفهمه حتی من یه تیکه از وجودم از درون داره زیر اینهمه نقش کمر خم میکنه و هیچکسم نمیدونه^^!
غر نیستا، میخوام بگم چقدر خوب میشد اگه آدما هیچکاریم که نمیکردن فقط جوری بودن که طرفشون کنارش در خودش ترین حالت ممکن باشه؛ خیلی خوب میشد مگه نه؟!
یجاهایی آدما خسته میشن، از اینکه چقدر دورشون آدمه و ذره ای درک از طرف یکیشون نمیشن...
گفتم که، من ولی عادت دارم ..!!
اینو دارم میگم که بدونی اگر فکر میکنی توی دنیا هیچکس به تو نیاز نداره، سخت در اشتباهی ..!!
قطعا اطراف تو هم هست کسی که نیازداره از بابت یه نفر درک بشه !!
بیا و اینبار تو بشو اون یه نفر برای اون آدم:))!
همین🚶🏻♀
_اندراحوالات
منتظرت می مانم . . .!!
تا روزی که بگویند:
عاقبت از انتظار آمدن صاحبش،
به زیر خاک رفت:)!
«اما کاش قبل از مردن من، برگردی ..!!»
|🌱‹العجل(:›🌱|