شب عاشورا شد..
حضرت بیعت همرو برداشت و گفت فردا هرکی بمونه شهید میشه.
حضرت قاسم با خودش گفت
عمو که اینجوری گفته حتما شهادت مال بزرگای جمعشونه.
- ﻤَهــديـار .
شب عاشورا شد.. حضرت بیعت همرو برداشت و گفت فردا هرکی بمونه شهید میشه. حضرت قاسم با خودش گفت عمو که
نکنه من یه وقتی این وسط جا بمونم:)
هی دل دل کرد که بگه
آتش ها خاموش شد و فضا تاریک شد
حضرت قاسم رفت سمت امام حسین گفت: عموجان، جانم به قربانت
پس من چی؟
قرار نیست من فردا شهید بشم؟
- ﻤَهــديـار .
هی دل دل کرد که بگه آتش ها خاموش شد و فضا تاریک شد حضرت قاسم رفت سمت امام حسین گفت: عموجان، جانم ب
امام گفت مرگ در راه خدا برات چجوریه قاسم؟
حضرت فرمود: "احلی من العسل"
«از عسل شیرین تر»
گذشت و شد ظهرِ عاشورا
از بنی هاشم علی اکبر رفت شهید شد💔
جعفر رفت شهید شد💔
دوتا از برادرای حضرت عباس رفتن شهید شدن💔
حضرت قاسم اومد اذن میدون بگیره
عین مقتله..
اینقدر امام حسین و حضرت قاسم گریه کردن که هر دو از حال رفتن.
هی قاسم میخواست بره به میدون
هی حسین میگفت نه تو بمون
تو یادگار داداشم حسنی🙃💔
- ﻤَهــديـار .
هی قاسم میخواست بره به میدون هی حسین میگفت نه تو بمون تو یادگار داداشم حسنی🙃💔
هر وقت به تو نگاه میکنم انگار داداشم حسن میاد جلوی چشمام...
حضرت قاسم رفت تو خیمه پیش مادرش
رفت تو خیمه برگشت.
با یه لباس رزم اما بدون زره و یه شمشیر یه نامه هم دست حضرت بود
دوباره حضرت قاسم به پای امام حسین افتاد
امام بغلش کرد
ایندفعه به قدری گریه کردن که مقتل میگه این دو نفر بیهوش شدن از شدت گریه
🥲💔
یکمی که حال هر دو نفر بهتر شد
امام گفت برو پیش مادرت قاسم بیرون نیا
حضرت قاسم گفت مگه نمیبینی عمو
این لباس و شمشیر مادرم بهم داده
من چجوری برم پیشش بگم نرفتم میدون