فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسجدۍ کھ ؛ زرتشتۍها
را هم جذب میڪند...
|استاد علیرضا پناهیان|
#استورے
[@Mahfel_Rahaiea]
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•° اجرای سرود سلام فرمانده به انگلیسی
#سلام_فرمانده
[@Mahfel_Rahaiea]
•••
میگـفٺ :
منبہاینباوررسیدهام
چشمۍکهبهنگاھ حرامعادتڪند
خیلۍچیزهارا ازدسٺ مۍدهد
-چشمگناهکارلایقشهادتنـمـۍشود...
|شھیدمحمدهادۍذوالفقاری|
[@Mahfel_Rahaiea]
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«نتیجه کار برای خدا»
| استاد رائفی پور|
با امام زمانت رفیق شو اونوقت میبینی خدا چندبرابرشو بهت برمیگردونه...
• دانلود با کیفیت بالا
https://www.aparat.com/v/So2ek
[@Mahfel_Rahaiea]
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
#پروفایل سر زینب به سلامت ، سر نوکر به درک شعری که شهید محمدخانی درطول دوران زندگی اش مدام آن را زم
برای آشنایی بیشتر با این شهید این مطالب رو مطالعه بفرمایید🍃
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
شهید عبدالحسین برونسی [@Mahfel_Rahaiea]
شهید میگفت:
اولين دفعه كه مي خواستم به جبهه بروم براي خداحافظي به خانه آمدم و ديدم كه خانمم حالت غش به او دست داده و خيلي وضع ناجوري داشت. مي گفت: بالاي سرش ايستادم تا بالاخره به هوش آمد. مادر زنمان هم بود.
مانده بوديم كه چه طوري با اين وضعيت روحي و جسمي كه دارد جريان رفتن جبهه را به او بگويم. از طرفي مجبور بودم. چون وقت داشت تند تند مي گذشت و بايد خودم سريع به كارهايم مي رساندم.
بالاخره جريان را به خانمم گفتم. تا خانمم جريان را شنيد هم خودش و هم مادر خانم من گفت: ما را با وضعيت به كي مي سپاري؟ در اين موقعيت و شرايط اگر ما الان بيفتيم چه كسي ما را به دكتر مي برد.
گفتم كه: به خدامي سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست.
قبل از اينكه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ايشان دست مي دهد و خلاصه مجبور است كه اين خانم و خانواده را به همين وضعيت با چند بچه رها كند و خودش را به كاروان برساند.
مي گفت: بعد از مدتي كه در جبهه بودم با خانواده ام تماس گرفتم و ديدم كه خانواده خيلي خوشحال است. تعجب كردم پرسيدم جريان چيست؟
خانمم جريان را اينگونه تعريف مي كردند، مي گفتند: بعد از اين كه تو رفتي در همان حالي كه من بي هوش بودم، يك كبوتر سفيدي وارد خانه شد و چند دور كنار خانه زد و كنار من نشست.من حركت كردم و به هوش آمدم، ديدم كه اين كبوتر است و نهايتاً پرواز كرد و رفت روي ديوار حياط روبروي همان در اتاق نشست. بعد از مدتي دور حياط چرخي زد و نهايتاً داخل اتاق آمد و دوري زد و پرواز كرد و رفت و گفت: از آن لحظه به بعد تا همين الاني كه چند سال مي گذرد و من در جبهه ها هستم خوشبختانه اين مريضي سراغ خانمم نيامده است.
[ مَحفِلِ رَهایي ]🇵🇸
شهید میگفت: اولين دفعه كه مي خواستم به جبهه بروم براي خداحافظي به خانه آمدم و ديدم كه خانمم حالت غش
رفقا برای آشنایی بیشتر با این شهید کتاب خاک های نرم کوشک رو بخونید(مقام معظم رهبری هم در مورد خوندن این کتاب گفتن بسیار تکان دهنده است)
فوق العاده اس...
خیلی شهید بزرگوارین ...چه توسلاتی به بانوی دو عالم داشتن...حتما بخونید:)🌱
14.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جبران حق النّاس..
#مهم_نشرحداکثری
|استاد رائفی پور|
[@Mahfel_Rahaiea]