درتماشاىتوقانع نشوممنبهدوچشم؛
همهچشمانجهانگوبهسرمبشتابند
•جنابِشهريار•
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لالایی شب مهتابِ
لالایی دلا بی تابِ.. ❤️🩹
هرگاه تنها شدی، به یاد بیاور که خداوند همه را دور کرده تا تو و او تنها باشید 🙂❤️
مَــــــهـــــوا ؛
روی دستان پدر بیتابیِ ما را ببین
لااقل از آن بلندی رنگِ دریا را ببین
رازقِ دنیا به مشتی بی سر و پا رو زده
آب شد آب از خجالت؛ کار دنیا را ببین
این طرف خشکیده لبهای تمام بچهها
اسبهاشان نیز سیرابند، آنجا را ببین
تیر خوردی جای شیر و مادرت شرمنده شد
بدتر از حال دل من، حال بابا را ببین
خون حلقت جوهر و تیر سه شعبه شد قلم
ثبت شد داغت؛ بساطِ مُهر و امضا را ببین
میروی پیش کسی که هیچ کس او را ندید
جای ما هم محسنِ امّابیها را ببین
تا که دیدم روی نی رفتی به خود گفتم رباب
اصغرت شد مثل اکبر؛ قد و بالا را ببین
نیزهات را برد تا پیش عمویت نیزهدار
خواست سیرابت کند؛ چشمان سقا را ببین
بر سرت دارند قیمت میگذارند آن طرف
پای خود ای رونق بازار، دعوا را ببین
چشم خود را باز کن ای شیرخوار غیرتی
آه، ای مَردَم؛ کنارم بی حیاها را ببین .