eitaa logo
مجله موزیکال بانوان
20.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
0 فایل
‌ ادمین : @MehrabanAD ‌ تبادل نداریم فقط تبلیغات پذیرفته می شود ‌ ‌ 🌸 تعرفه #تبلیغات در کانال های گروه بانو 👇 https://eitaa.com/joinchat/3271229795Cb88b6c737c
مشاهده در ایتا
دانلود
جان ماکسول ميگويد " به خاطر بسپار " ... زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است. تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است. زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛ با "تحول" آغاز میشود. لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"، شروع کن تا بزرگ شوی ... ‌@U_Channel
درون جسم من، زن‌های بسیاری‌ست، بسیاری! زنی مستقل بودن، زنی خودساخته، خودخواسته، محکم! زنی دلداده‌ی آرامش و شادی... زنی جنجال‌محور، داد بِستان، غرق آزادی. درون جسم من، زن‌های بسیاری‌ست، بسیاری.‌‌.. زنی از صد هزاران مرد، محکم‌تر، قوی‌تر، با صلابت‌تر! زنی آگاه، بی‌پروا زنی گاهی ز هرکس با جسارت‌تر ز هرکس با هدف‌تر، با درایت‌تر... درون جسم من، زن‌های بسیاری‌ست، بسیاری... زنی گاهی ز کودک بی‌دفاع و بی‌پناه و بی‌کنش‌تر، گاه ترسیده... زنی گاهی سراسیمه، هراسان، گاه رنجیده... درون جسم من، زن‌های بسیاری‌ست، بسیاری... زنی گاهی پر از فریاد، گــــاهی دشمنِ سرسختِ استبداد. و من امّیدوارم این تناقض‌ها که این طغیان و شرم و سرکشی‌ها و تعارض‌ها؛ مرا تا روزهایی خوب خواهد برد. مرا!!! من را که غمگینم از این تکرار از این افکار واپس‌ران و طوطی‌وار... ‌ @U_Channel
طلوع می‌کند آفتاب آرزوهامان بهار، فصل عزیزی‌ست، سر به‌راه و صبور شکوفه‌ها به امیدی شکفته‌اند ببین! به گوش باش، خبرهای خوب در راه است... @U_Channel
‏دری به زمستان باز کن تا سپیدیِ برف‌ها به ما امیدِ زنده‌ماندن بدهد. ما گرما نمی‌خواهیم، ما امید می‌خواهیم .. ‌ @U_Channel
گاهی هم آدم نیاز دارد پناه ببرد به خاطرات گذشته: پناه می‌برم به آن روز تابستان که شر شر، باران می‌بارید روی برگ‌ها و صدای برخورد باران با برگ پهن و ضخیم درخت‌ها ، طنین خوشایندی در حیاط خانه‌ی مامان انداخته‌بود، من و سمانه، زیر درخت انگور، با یک پلاستیک بزرگ، چادر زده بودیم و با عروسک‌ها پناه گرفته‌بودیم در خانه‌ی کوچک و شیشه‌ای‌مان و دور خودمان و عروسک‌ها چادر کشیده بودیم که گرم شویم و کنارمان یک زنبیل پر از خوراکی و آذوقه بود و می‌چسبید که بیرون باران ببارد و تو یک کنج دنج امن، با عروسک‌هات پناه گرفته باشی و کلی آذوقه‌ هم برای خوردن داشته‌باشی. پناه می‌بریم به گذشته، به خاطراتی که بوی خاک نم‌کشیده و مزه‌ی انگور می‌دهند. @U_Channel
بزرگترین راز دار زندگیت کیه؟ ‏"قلبت" بزرگترین تصمیم گیرنده زندگیت کیه؟ ‏"مغزت" بزرگترین همراه زندگیت کیه؟ ‏"پاهات" میخوام بگم "قهرمان" زندگیت خودتی، فقط به خودت تکیه کن ‌@U_Channel
دوستت دارم. حس می‌کنم بیشتر از هرکس دیگری در این جهان دوستت دارم. تو همان چیزهایی را میگویی که دلم می‌خواهد بشنوم و همان سوالاتی را که دوست دارم جواب دهم... @U_Channel
زندگی‌ت کوتاهه. شاید همین الانش هم بیشتر از نصفش رو رد کردی. پس غذایی بخور که دوست داری. لباسی بپوش که دوست داری، جاهایی برو که ازشون لذت می‌بری و با کسی بمون که حضورش، بهت احساس آرامش و امنیت و کفایت می‌ده... @U_Channel
ملکه باش.. جرات داشته باش که متفاوت باشی ان زنی باش که در رویارویی با مشکلات زندگی را به اغوش میکشد. به دنبال حقیقت باش. تصمیم بگیر در قلمرو خود مسلط باشی، قلمرو تو هر چه که باشد ،خانه ات،محل کارت،خانواده ات با قلبی پر از عشق و محبت مسلط باش...با محبتت همیشه به دادن ایده های جدید ادامه بده نسبت به حس زنانگی خود خوشحال باش. @U_Channel
لحظه‌ها می‌گذرند گرم باشیم و پر از فکرو‌ امید عشق باشیم و سراسر خورشید زندگی همهمه‌ مبهمی از رد شدن خاطره‌هاست هرکجا خندیدیم هرکجا خنداندیم زندگی آنجاست... ‌‌@U_Channel
«چون بیش ‌از حد صبوری، گمان کردند که هیچ چیز را احساس نمی‌کنی...» @U_Channel
۸۰ ساله بود. با چهره‌ای معصوم و موهایی سفید روی نیمکتی وسط پارک نشسته بود. از خاطراتش حرف زد، از ازدواجش، همسرش، فرزندانش و چالش‌هایی که پشت سر گذاشته. پرسیدم: زندگی‌ات را دوست داشتی؟ گفت نه! گفتم پس چرا تا الآن ادامه‌اش دادی؟ گفت چون آن‌طرفِ مسیر کسی منتظرم نبود! بعد دستانم را به آرامی و با همان توان محدودش فشار داد و گفت: من دیر به این مسئله رسیدم که برای رفتن، حتما نباید مقصدی انتخاب کرده‌باشی، اما مهم است که اگر تمام تلاشت را برای بهبود کردی و همچنان حالت خوب نبود، اگر کنار کسی آرامش نداشتی، اگر در شرایطی که داشتی، خنده‌های عمیقی را تجربه نمی‌کردی و عمق شادی جهان را لمس نمی‌کردی؛ اگر شریک عاطفی داشتی اما احساس نیاز عمیقی به عشق و نوازش و فهمیده شدن می‌کردی؛ بی‌هیچ ترسی از تنها ماندن، بروی! قبل از آنکه دیر شود... تو باید بپذیری که برای رفتن، لازم نیست کسی منتظرت باشد! لازم نیست از تنها ماندن بترسی و فکر کنی بدون آدم‌ها کامل نیستی! نباید به عادت‌ها و خاطراتت گیر کنی و نباید برای فرار از رنجِ فراموشی، دنبال جایگزینی برای آدم‌ها بگردی! بعضی دردها حاد و کشنده‌اند، اما شرف دارند به دردهای مزمنی که آنقدر کش پیدا می‌کنند و همه جا با تو هستند که فلجت می‌کنند. - گفتم اگر برمی‌گشتی به جوانی‌ات؟ گفت: موقعیت اشتباهی که در آن ریشه دوانده‌بودم را ترک می‌کردم و دل می‌کندم از آدم‌هایی که آدمِ دنیای من نبودند و ماندن کنار آن‌ها بزرگترین اشتباه ممکن بود... - گفت: شاید اگر همان اوایل، راهمان را جدا کرده‌بودیم، حالا دو خانواده‌ی شاد از ما باقی می‌ماند، اما حالا؟ دو آدمِ افسرده و غمگینیم، با فرزندانی که تجارب زیستی خوشایندی از کودکی‌شان ندارند... به خاطر بسپار که برای رفتن‌های عاقلانه، باید فقط به راه افتاد و به هیچ چیز دیگری فکر نکرد! @U_Channel