#یاام‌المومنین🏴 اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت... عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت...🖤 [سیاه‌پوش‌شدن‌حرم‌‌حضرت‌عباس‌وامام‌حسین‌ع به‌مناسبت‌شهادت‌حضرت‌خدیجه‌س] ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313

#یا_ام_المومنین🖤 خرج حسینی شدنِ ماهارو خدیجه داد... :) ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313

✨دعای روز دهم ماه مبارک رمضان✨

#یاسیدالغریب♥️ سحر روز دهم چشم و دلم گریان است.... امشبی را شَهِ دین در حَرَمَش مهمان است🥀! #شَهر‌ُرَمَضان🌙 ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313

سحر روز دهم اشک مرا جارے ڪرد... غم بۍمادری و گودے گودال حسین{ع}💔

#یا_ام‌_المومنین🕊 دلواپس غم‌هاے بی‌پایان زهرا بعد از فراق رحمةٌ للعالمینی...🖤 اے کاش بودے تا در آغوشش بگیری... وقتی ڪه آن‌جا گفت:یا فضّه خذینی🥀 ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313

#زندگینامه☔️ #حر_مدافعان_حرم🕊 مادرشهید:🌹 مجید خیلی به من وابسته بود. طوری که تا اول دبیرستان باید با او به مدرسه می‌رفتم. به او گفتم:مجید،من واقعا خجالت میکشم باهات بیام مدرسه. سربازی هم نمی‌خواست برود. خودم دفترچه گرفتم،اما او گفت: برای خودت گرفتی!من نمیرم! به هر ترفندی بود راضی‌اش کردم. آموزشی افتاد کهریزک. حالا باید هر روز به پادگان می‌رفتم. حتی برای تولدش هم کیک گرفتم بردم پادگان، انگار نه انگار که سربازی است! بعد هم افتاد پرند که نزدیک خانه‌مان بود. مجید زیاد اهل رعایت مقررات نبود. مثلا به جای پوتین با دمپایی در پادگان می‌گشت و فرمانده اش را شاکی می‌کرد. او مهر تائید مرخصی پادگان را گیر آورده و یکی مثل آن درست کرده بود. پدرش هرروز مجید را به پادگان می‌رساند،اما وقتی برمی‌گشت،می‌دید پوتین های مجید دم در است‌. شاکی می‌شد و می‌گفت: من خودم رسوندمت پادگان!توچطور زودتر از من اومدی؟ مجید می‌خندید و می‌گفت: خب مرخصی رد کردم!... #شهید_مجید_قربانخانی♥️ ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313

#یا_ام_المومنین🕊 روزهای‌حاجت‌است دوایم‌به‌دست‌توست مادربزرگ! کرب‌وبلایم‌به‌دست‌توست🖤 :)

#هرروز_یک_حدیث #درمکتب_اهل_بیت پیامبراکرم{ص}به‌حضرت‌زهرا{س}فرمودند: همانا علی و خدیجه مادرت نخستین شخص از این امت هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند.... [طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۶۰۷] ❅-----❅-----❅-----❅-----❅ @majid_ghorbankhani_313