شهید سید مجتبی علمدار:🌱
چقدر سخت است حال عاشقی که نمیداند
مجبوبش نیز هوای او را دارد یا نه؟! :)
#تولدتمبارکآسماننشینِمهربان💚
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
میگن شهید سیدمجتبی علمدار از سمت پهلو و بازوش جانباز شده بود🙃
اومدن غسلش بدن درحالی که بازو هاو پهلوش به شدت کبود شده بود...
بالاسرش زمزمه میکردن:
بریز آب روان اسماء
به جسم اطهر زهرا
ولی آهسته آهسته...💔:)
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
~•••↓🏴🥀🏴↓•••~
@Majid_ghorbankhani_313
207K
#صوت
#شهید_سید_مجتبی_عمدار💔
وقتی که شما از این وآن طعنه میخورید... :)
─━✿❀✿♣️✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
#صوت #شهید_سید_مجتبی_عمدار💔 وقتی که شما از این وآن طعنه میخورید... :) ─━✿❀✿♣️✿❀✿─━ @Majid_ghorban
تو تمام مشکلاتم
فقط با این حرفای شما آروم میشم :)
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
#صوت #شهید_سید_مجتبی_عمدار💔 وقتی که شما از این وآن طعنه میخورید... :) ─━✿❀✿♣️✿❀✿─━ @Majid_ghorban
میدونم که میبینید
میدونم که سایتون بالاسرم هست...❣
مادر هرکاری بکند
بچه ها یاد میگیرند
مثلا...↓
اگر شهید شود :)
#حاج_قاسم 🌹
#حاجابوالمهدی🕊
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
بہ یـاد
مردی ڪہ
روز تولـدش ،
تولد واقعـے اش را
در آسمانهـا
جشن مے گیرنـد ...
#ولادت ۱۳۴۵/۱۰/۱۱
#شهادت ۱۳۷۵/۱۰/۱۱
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
#سالروز_ولادت_وشهادتت_مبارک_سید
🌷🌷🌷🌷🌷
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
#خدایجان🌱
به دل خسته بگویید
خداوندی هست :)
- الابذکرالله تطمئن القلوب❤️
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
یکی از اساتید دانشگاه فهمیده بود پدرش پاسدار است...به خاطر مخالفتش با سپاه،
او را رد کرد!
برای پدر ماجرا را تعریف کرد
سردار گفت: مبادا خودتو معرفی کنی
این جهاد توست،ده بارم که رد ات کرد وایسا دوباره بخون
اجازه نداری بگی فرزند قاسم سلیمانی ام...
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
🆔 @Majid_ghorbankhani_313
➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰
#قمربنیهاشم💛
نام معشوق مَبَر نزد من از عشق مگو...
عشق دیریست که در پیچ وخم عباس است❤️✋🏼
#ماهِخیمهها🌙
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
ای کاش امشب کربلا بودیم...
قدم میزدیم تو بین الحرمین :)
روضه ی علمدار میخوندیم به یاد حاج قاسم💔
روضه ی مسمار...
پهلو....
مادر...
مادر...
مادر....
با خودمون زمزمه میکردیم...
ای اهل حرم میروعلمدار نیامد
علمدار نیامد...
علمدار نیامد...
#حاج_قاسم🖤
#هرروز_یک_حدیث
#در_مکتب_اهلبیت
حضرت فاطمه زهرا (س):🌹
خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانی که آنها را برگزیده ای، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائی من با ایشان، از تو می خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی... :)
#مادرم❤️
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
شب های دلتنگی دگر باران نبارد کاش...
آری برای جان سپردن،دوری ات کافیست :)
#چهفِراقی...
#شب_جمعه❤️
#شبتون_کربلایی🌙
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
سلام بر تو ای معجزه ی زنده ی خدا💚✨
#السلامعلیکیابقیهاللهفیارضه🌱
شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
#هوالعشق❤️ #قسمت_هفتاد_و_یکم دو هفته از اون شب لعنتی میگذره و هر روز توی خونه ما دعوا ست. هیچ جوره
#هوالعشق❤️
#قسمت_هفتاد_و_دوم
امروز اول بهمن ماه بود روز های پرتنش یکی بعد از دیگری برای من و خانوادم میگذشت... روز هایی که من و بابا هر روز باهم دعوا داشتیم.... هر روز بهم زخم زبون میزد... هر روز برای ازدواج نکردن با مهدی باهاش میجنگیدم... امروز صبح قبل دانشگاه یه دعوای حسابی باهم کردیم... گفتم غیر ممکنه زن اون عوضی شم... بابامم گفت حالا میبینی زنش میشی یا نه... مامان خیلی جوش میزنه بخاطر این اتفاقا... امروز صبحم بخاطر دعوای ما کلی حالش بد شد و فشارش افتاد... 😭
سر کلاس نشسته بودم و داشتم یادداشتای استاد درباره لنز واید رو یادداشت میکردم.
استاد زندی: خانم جاهد لطفا بیاید اینجا و درباره لنز های مختلفی که تا امروز یاد گرفتید توضیح بدید.
_چشم استاد.
بلند شدم و رفتم که میز استاد و دوربین رو دستم گرفتم.
صدام یکم میلرزید ولی اعتماد به نفسمو حفظ کردم و گفتم : ما به طور کلی چهار نوع لنز داریم. لنز تله... لنز واید... لنز معمولی... لنز فیش آل... خب لنز تله یعنی...
یهو صدای گوشیم از جیب مانتوم بلند شد😁
صدای زنگشم آهنگ ماه عسل حامد بود.
با یه ببخشید رو به استاد خواستم گوشی رو خاموش کنم که یهو دیدم شماره فاطمه اس... ولی اون که الان باید مدرسه باشه... دل شوره به دلم افتاد...
_ببخشید استاد میشه برم بیرون جواب بدم😞
استاد زندی: همینجا جواب بدید😏
نگاه کل کلاس بهم خیره بود ولی دلمو به دریا زدم و جواب دادم.
_الو
فاطمه با هق هق: فائزه پاشو بیا بیمارستان زود باش😭
با ترس فریاد کشیدم: خدا مرگم بده چیشده😳
فاطی: مامانت سکته کرده... زود باش بیا...😭
فاطمه که این حرفو زد گوشی از دستم افتاد و تمام بدنم سست شد.
نشستم روی صندلی استاد و صورتمو با دستام گرفتم...
استاد و بچه ها دوییدن طرفم...
#قسمت_هفتاد_و_دوم
#نویسنده_خانم_فائزه_وحی
#دوستاتون_رو_تگ_کنید
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
📲 @Majid_ghorbankhani_313