#هوالعشق❤️
#قسمت_پنجاه_و_پنجم
چشمامو که باز کردم تصویر چهره نگران فاطمه رو به روم نقش بست.
فاطی: وای فائزه حالت خوبه؟😭 تو که منو کشتی... ریحانه اینا این قدر نگران شدن بنده های خدا کلی جوش زدن😭
همه چیزو یادم بود تا جایی که توی بغل فاطمه گریه کردم و تعریف کردم چیشده... پس بعد اون چی؟
_فاطمه...
فاطی: جان فاطمه؟
_بعد گریه کردنم چیشد؟ توی حرم بودیم که...
فاطی: حالت بد شد با کمک خانوما آوردیمت بیرون بعدم با ماشین آوردیمت اینجا 😭
حالم بد بود... نای حرف زدن نداشتم... مدام اتفاقات چهاردهم خرداد تا همین امروز رو پیش خودم مرور میکردم....
یه جفت چشم عسلی... لجبازیاش... غرورش... یه جفت چشم عسلی باحیاییش.. سر به زیریش... یه جفت چشم عسلی... محبتاش...عشقش...😭
حالم اصلا خوب نبود... فقط اشک میریختم...
یک ساعت بعد از بیمارستان مرخص شدم و رفتیم یه مسافرخونه نزدیک حرم.
شب تا صبح بیدار موندم و فکر کردم. از بی بی و اقا کمک خواستم که بهترین راه رو انتخاب کنم.
صدای اذان صبح بلند شد و همزمان منم تصمیمم رو گرفته بودم.
نماز صبح رو که خوندیم بقیه خوابیدن و فقط من و فاطمه بیدار بودیم.
فاطی: فائزه میخوای چیکار کنی؟ تصمیمت رو گرفتی؟
_آره گرفتم.
فاطی: خب...
_میرم از زندگیش بیرون.
فاطمه تقریبا با داد گفت:چی؟؟؟؟😳
_همین که شنیدی.
فاطی: نه فائزه این بی انصافیه... تو باید اول با جواد صحبت کنی... باید مطمئن شی بعد تصمیم بگیری...
_ببین فاطمه جون علی قسمت میدم که هیچ کدوم از حرفایی که شنیدی رو به هیچ کس نگی و فراموش کنی جون علی
فاطی: فائزه نه مگه...
نزاشتم ادامه بده و با بغض گفتم: خواهش میکنم به هیچ کس نگو چیشده و چرا میخوام برم... سرنوشت منه... خودم باید تصمیم بگیرم...دلم که شکست... بزار حداقل غرورم نشکنه...
#قسمت_پنجاه_و_پنجم
#دوستانتون_رو_تگ_كنيد
#خدا_ایستاده_ها_رو_به_پا_هم_نوشته
#نویسنده_خانم_فائزه_وحی
📲 @Majid_ghorbankhani_313
روضه ی بعد نماز ما
تسبیحات حضرت زهرا...💔
#الحمداللهکهمادرمی🖤
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
97.10.01_6(3).mp3
4.35M
قرارِ سینه زَنا
شبایِ فاطمیه🖤
#مادرِسینهزَنا❤️
#الحمداللهکهمادرمی :)
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
📣♦️ *دوستان سریعا برید تو حیاط وتو آسمون رو نگاه کنید*
*خیلی جالبه.*
*پدیده ای که من تا حالا شخصا ندیده ام*‼️‼️
332K
پیام مهم استادتقوی در آستانه سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی
همه جا منتشر کنید و به همه تذکر بدهید
آن شب کہ علے خشت لحد را میچید
دستش بہ کفن بود و دلش می لرزید...
این صحنه آخرش تماشایـے بود
زانو زد و خاک همسرش را بوسید...💔 :)
#وایمادرم💔
#شبتون_فاطمی🌙
─━✿❀✿🌻✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313
بہ نام یگانہ هستی آغاز میکنیم
یڪ روزدیگر
یڪ برڪت دیگر
وفرصت دیگربراے زندگی❄️
خدای مهربانم
توراسپاس بخاطر
روزی دیگر و آغازی نو❄️
بخیر و زیبا دوستان خوبم❄️
💛امروزقشنگ است
❄️ازلطف خداوند
💛هوای دڸ ما
❄️صاف وقشنگَ است
💛ای خدا تودرایݧ صبح طلایی
❄️نظری بر دڸ ما کن
💛حیف است نبریم لذت ایام
❄️که امروز قشنگ است
💛ســـــلام
💛دی ماهتون پـراز شـادی و برکت
@Majid_ghorbankhani_313
حتی اگر خستهای یا حوصله نداری؛
نمازهایت را عاشقانه بخوان،
تکرار هیچ چیز جز #نماز در
این دنیا قشنگ نیست...!
#شهیدمصطفیچمران