eitaa logo
⟮ مجنـونِ‌ثٰاراللھ‌؏جانـا !′⟯
534 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
415 ویدیو
94 فایل
⸤بسمِ‌رب‌الحسیٖن‌فاطمہ′س′ :)🌱.⸣ . • -اِنَّ‌الحُسِین‌علیہ‌السلام‌مصباح‌الهُدۍٰ ! . الشُروط : - @tabeeh🌸′ ناشِناسیٰـات - @Nashes📒!′ . - کہ ‌غلامے ‌تو را‌ اۍ شاھ مَن بہ پادشاهے ندهَم . • حسینۍ‌ میمانم و حسینۍ میمیرم🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
ڪشتے شکستہ ایم ڪہ بےتاب مانده ایم آشفتہ در تلاطم گرداب مانده ایم رحمے ڪن اے اجل،ڪہ طواف حرم ڪنیم در حسرٺ زیارٺ مانده ایم ❤️
🌼 اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـࢪج @Majnonsaralah|←•💙
..✨ تو‌این‌دنیا‌بہ‌عنوان‌یہ‌رفیق‌ رو‌هیچڪس‌بہ‌جز‌حسین حساب‌نڪن.. •|🖤|• @Majnonsaralah′←🥀
قـرآن‌ ࢪاسادھ نخـوان ! یادبگیر آن ࢪا به بهترین نحو ممکن بخوانۍ.... یادت بـاشد؛ قـرآن نامه بهترین رفیق توست♡:) 🌱|.•° @Majnonsaralah🥀
-مردی از دل تاریخ مےآید؛ امَام سَیِّدِ رُؤحْ اللَّهِ الخُمٍینْیٍ پیر رزمنده مبارزه با استعمار مردۍ برای تمام فصول مےآید ...♥️🌱
انا‌مجنون‌الحسین‌ع(:🌿•• ° • .@Majnonsaralah🌊💜
برای‌رسیدن‌بھ‌حوائج‌مهم‌خود،بعد ازدعاهاونمازها‌درسجده‌وباچشم‌تر ‌ازخداخواستہ‌ی‌خود‌را‌بخواهید!🤲🏼 - آیت‌الله‌بهجت🌿°• @Majnonsaralah|•
همیشہ‌آیہ‌ی‌وَجَعَلْنا... رازمزمہ‌مے‌کرد🧡 . ‌گفتم: آقاابراهیم‌این‌آیہ‌براے‌محافظت درمقابل‌دشمنہ‌اینجاکہ‌دشمن‌نیست!!🤦🏻‍♂ . نگاه‌معنادارۍ‌کردوگفت: دشمنےبزرگترازشیطان‌هم‌وجودداره..؟! . 🌱 @Majnonsaralah|←•💜
بسمِ‌رب‌‌اربآب‌حسین‌ع‌جآنآ(:¡🌱🖐🏼
♡ヅ|Γ صبـحَم ࢪآ؛ بآ سَݪام ݕࢪ شُمـا اࢪݕآبَم آغاز میکُن‍ـم؛ ٺا ه‍َم صُݕح و ه‍َم شَبَم حــسـیـنـۍݕآشَد🌿 اے کـاش پنجره‍ ی خـآنـہ ۍ دݪم برڪࢪݕلـا باز شوَد✋🏼🌸 السَلٓامُ عَلَیک یا اباعبدالله السَلامُ عَلَیک یا حُسین بن عَلی السَلام علیک یا عَباس بن علی السَلام عَلیک یا ثار اللّه =))🌱✋🏼🌹
خُدایۍݕےاحٺࢪامے نیسٺ؟ اوݪ صبـح دعآےفرج نخونیـمـ؟💔 :)💔✋🏼
هر زمان (عج) رازمزمه‌کند... همزمان‌ (عج)‌ دست‌های مبارکشان رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن ‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادتندکسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند...:)
• 🦋🌱 و‌خدآیی‌که‌بشدت‌کافیست(:¡💜 • ° @Majnonsaralah🥀
خیلےاشکش‌رونگہ‌مےداشت.. همسـرش‌فقط‌یہ‌بار‌گریہ‌اش‌را‌دید، وقتے‌امام‌رحݪت‌ڪرد..🥀 . دوستش‌مےگفت: «ماکہ‌توی‌نماز‌قنوت‌مےگیریم🤲🏻، ازخدا‌مےخواهیم‌خیر‌دنیا‌و‌آخرت ‌ر‌ابہ‌‌ماعطا‌کندویاهرحاجت‌دیگری ‌کہ‌برای‌خودمان‌باشد.🙂 . اماصیادتوی‌قنوتش ‌‌هیچ‌چیزی‌برای‌خودش‌نمےخواست.🙅🏻‍♂ . بارهامےشنیدم‌کہ‌مےگفت: «..اللہم‌احفظ‌قاعدنا‌الخامنہ‌ای..(:» بلندهم‌مےگفت، ازتَہ‌دل.»🧡 . 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌•°💛🌿✿’’ گوشِت‌ࢪو بھ‌شنیدنِ‌چیزایِ‌خوٻ عادَٺ‌بدِھ . .🎶 [مولآ‌علے؏🌱]•|
🤗 کودکی از خدا پرسید : 💬تو چه میخوری؟ 💬چه میپوشی؟ 💬در کجا ساکنی؟ 💚خدا آرام بر دل کودک ... زمزمه کرد: ❣غصه بندگانم را می خورم ❣عیب بندگانم را می پوشانم ❣و در قلب شکسته ی💔 آنان ... ساكنم 。.。:∞♡*♥♥*♡∞:。.。‌‌‌‌‌
ای‌کآش‌می‌شد! روزی‌د‌رحرم‌‌شمآ‌سپری‌می‌شد(:¡💔| • . @Majnonsaralah|🖐🏼
دِلَم دَر کَربَلا گیرو خودم اینجا زمین گیرم [:))🥀]
عید‌کم‌مبروك💜😻
4_5819176843466508451.mp3
5.67M
الا مکه امشب چه زیبا شدی 👏👏❤️🌕🌹🕋 مبارکمون باشه این ایام 😊
رفقآ‌دو‌پآرت‌میخوآم‌رمآن‌بزارم(:!🌙
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚 رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ 💛✨ کپی ممنوع❌ تا‌خوآبم‌برد.صبح با صدای فاطمہ بیدآر شدم. سارآ ! سآرا! پاشو صبح شده... نماز صیحت رو بخون پاشودم . نماز صبحم رو خوندم. و دوباره سوار قطار شدیم. یکی از بچه ها گفت: رفقا این جوری نمیشه که حوصلمون سر میره! ی کآری کنیم... من گفتم: یک مسابقه بزاریم تا نیم ساعت دیگه صلوات میفرستیم . هر کی بیشتر فرستاد برنده است. گفتن:آره آره خیلی خوبه. ثوابش هم هدیه به امام زمان عج🌹 همه قبول کردیمو شروع کردیم به صولوات فرستادن حدود نیم ساعت گذشت . گفتم : بچه ها وقت تمومه!؛ من گفتم حدود ۵۱۰ تا صلوات فرستادم فاطمہ گفت: من حدود ۵۰۰ تا بچه ها گفتم ما هم ۵۱۵ تا🌱 برنده شدن(: دوباره حوصله مون سر رفت. شروع کردیم زیارٺ‌عاشورا خوندن‌ کم کمک ساعت شد ۹ و لحظه وداع فرا رسید..! کم کم قطار ایستاد ما که از خوشحالی داشتیم بال در مۍآوردیم. حس میکردم دیگه خیلی خوشحآلم خیلی(:🌱 قطار ایستاد و ما کم کم داشتیم پیاده میشدیم ما ها رو همراه یک راهنما فرستادن حدودا ۱۲ نفر بودیم گروه گروه شده بودیم . حدود ۱۵ تا گروه ۱۲ نفره ادامه دارد... کپی ممنوع❌ @Majnonsaralah
بسم ࢪݕ اݪحسـیـن علیہ السلآم 💚 رمان :سفࢪعشق🌙🌿Γ 💛✨ کپی ممنوع❌ راه افتادیم همین جوری که در رآه بودیم منو فاطمہ فقط آروم باهم صحبت میکردیم که چه جاییه؟ آخه خیلی ها گفتن هر کی بره اونجا آرآمش پیدا میکنه! آرآمش واقعی ماهم مشتاق مشتاق هر قدم که بر میداشتیم صلوات میفرستادیم🌱 به یکی از بخش ها رسیدیم راهنما شروع کرد از خاطرات این قسمت جبهه گفتن خیلی خاطره های بانمکی میگفت اما وقتی شهادت شون رو شنیدیم همگی با هم گریه میکردیم😭 خیلی دردناک بود. راه افتادیم تا به قسمت بعدی بریم . وقتی رفتیم راهنما شروع کرد به گفتن خاطرات و .... وقتی صحبت هاش تموم شد، گفتن نیم ساعت بشینین تا کمی استراحت کنیم. من که فقط دنبال یک جای خالی بودم تا گریہ کنم. ی گوشه ای رو پیدا کردم چادرمو رو صورتم کشیدم و چفیه رو روی سرم انداختم و فقط گریہ میکردم و میگفتم شهدا شرمنده ایم...💔 شمآ جونتون رو برای ما فدا کردین به خدا مدیون شماییم تا ابد.... ادامه دارد.... کپی ممنوع❌ @Majnonsaralah