#بی‌تابۍ‌هایِ‌شبِ‌جمعہ💔!

رفقـا‌میخام‌امشب‌دلتون‌رو‌ببرم‌تو‌خرابہ‌ها . . پیشِ‌شهزاده‌هایِ‌ارباب :)🖤. . پیشِ‌شهزاده‌هایِ‌اصحاب‌حسین :)

پیشِ‌‌بی‌بی‌رقیه‌ !

توۍ‌خرابہ‌هایی‌که روزها‌از‌گرمـا‌و شب‌ها‌از‌سرمـا‌اذیت‌شدن خاندانِ‌پاک‌پیامبر😭!

شب‌ها تویِ‌خرابه‌وقتی‌‌میخاستن‌بخوابن یدفعه‌رقیہ‌جـان‌گریه‌میکرد‌و‌میگفت : بابایِ‌خوب‌من‌کجاست😭💔؟

همہ‌باهم‌شرو؏‌میکردن‌به‌گریه‌و‌زارۍ . .!

ولۍ‌امان‌از‌دلِ‌زینب !!!

بی‌بی‌زینب‌ هیشکی‌از‌دلش‌خبرنداره داغِ‌داداش‌حسیـن :) داغِ‌داداش‌ابوالفضل :) داغِ‌قاسم :) داغِ‌علی‌اکبر :)💔 و . . آه‌امان‌ا‌زدلِ‌زینب . .

فقط‌یِ‌چیزی‌میگم‌دلت‌بسوزه😭 : یِ‌بچہ‌سه‌ساله‌رو‌تصور‌کن اگه‌بیوفته‌از‌یِ‌پله مادرش‌نصفِ‌جون‌میشہ💔′ یِ‌نفر‌بچه‌رو‌درآغوش‌میگیره ی‌نفر‌آرومش‌میکنه همه‌سعی‌دارن‌دردش‌رو‌تسکین‌بدن

امـا . . .!!!

من‌بمیرم‌براۍ‌رقیه‌ی‌حسیـن ! از‌اسب‌افتاد‌زمین تا‌بی‌بی‌زینب‌خواست‌بیاد‌پیشِ‌رقیه بی‌شرفا‌دست‌عمه‌رو‌بسته‌بودن‌و‌ عمه‌‌زینب‌رو‌میکشیدن‌تا‌به‌رقیه‌نرسه😭💔. . رقیه‌تا‌می‌خواست‌پاشه یِ‌نفر‌با‌لگد یِ‌نفر‌با‌سیلی یِ‌نفر‌با‌تازیانه‌میزد‌بهش تا‌پاشه🖤😭 یاحسین . . !

مادرِ‌رقیه‌جان بعدازاینکه‌رقیه‌رو‌به‌دنیـا‌آورد از‌دنیـا‌رفت :)💔. . امام‌حسین‌قبل‌از‌اینکه‌میخواستن به‌میدون‌برن‌به‌زینب‌گفت : خواهر‌جان ! رقیه‌ی‌من‌مادر‌نداره😭 حواست‌به‌امانت‌من‌باشه😭💔 . . #محرم