eitaa logo
⟮ مجنـونِ‌ثٰاراللھ‌؏جانـا !′⟯
532 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
415 ویدیو
94 فایل
⸤بسمِ‌رب‌الحسیٖن‌فاطمہ′س′ :)🌱.⸣ . • -اِنَّ‌الحُسِین‌علیہ‌السلام‌مصباح‌الهُدۍٰ ! . الشُروط : - @tabeeh🌸′ ناشِناسیٰـات - @Nashes📒!′ . - کہ ‌غلامے ‌تو را‌ اۍ شاھ مَن بہ پادشاهے ندهَم . • حسینۍ‌ میمانم و حسینۍ میمیرم🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خب پارت ۲ رمان دلتنگ حرم☺️✨ کپی ممنوع❌🌿
⟮ مجنـونِ‌ثٰاراللھ‌؏جانـا !′⟯
#رمان_دلتنگ_حرم_پارت_۱ چشم ها مو باز کردم.👀 ساعت ۶:۳۰ صبح بود . واییییی نه دیر شد .😖🌿 فقط سریع لباس
رمان_دلتنگ_حرم_پارت_۲ فاطمه گفت:وا؟ محجبه هست که هست. بالاخره یه انسانه . یه دختره😳😐 چشم غره ای به فاطمه رفتم. 😒🌿 زنگ آخر به صدا در اومد. داشتم وسایلم رو جمع میکردم که یکدفعه یکی از بچه دوید اومد تو ی کلاس و داد زد: واییییییی نه به ، به نفس بالا نمیومد بهش گفتم: ی نفس عمیق بکش و درست توضیح بده🙃 نفس عمیق کشید و ادامه داد: به زهرا به زهرا ماشین زده وتصادف کرده😨😱 سریع از کلاس خارج شدم . از مدرسه که بیرون اومدم دیدم زهرا افتاده و همه دورش جمع شدن😟😔 +یکی زنگ بزنه اورژانس مادر یکی از بچه ها به اورژانس زنگ زد و زهرا رو بردن. سوار سرویس شدم . و فقط فکرم پیش زهرا بود💔 _دختر طفلکی😭 از سرویس پیاده شدم و زنگ خونه رو زدم💭 به مامان سلام کردم و به اتاق رفتم . دست و صورتم رو شستم و شروع به نوشتن مشق هام کردم.✍🏽 اما نه ، حالم خوب نبود.😞 مامان برای ناهار من و ریحانه ( خواهر کوچیک ترم) رو صدا زد🖇 سر میز رفتیم و ناهار خوردیم . به مامان گفتم: بابا امشب دیر میاد؟ مامان گفت: نه امروز زودتر میاد . بعد از ناهار من و ریحانه ظرف ها رو شستیم✋🏿💜 بعد به اتاق رفتم . کتابم رو باز کردم و شروع به خوندن ش کردم .📖🔗 ۳ ساعت بعد بابا اومد. سلامی کردم و برای بابا ، مامان میوه و چای آورد.🍓✨ شام رو خوردیم و به اتاق خواب رفتم. صبح وقتی به مدرسه رفتم ، یکی از بچه ها گفت : میخوایم بعد از ظهر بریم ملاقاتی زهرا. تقریبا ۱۰ تا از بچه ها جواب شون مثبت بود.🌱 من هم گفتم: حالا فکر هام رو میکنم🙄 یعد از مدرسه سوار سرویس شدم و به خونه رسیدم🌸 به مامانم گفتم، مامان گفت : خب باشه به بایات میگم یکم زودتر بیاد ببرت. منم سری تکون دادم. مامان گفت الان ساعت ۱ هست . بابات ساعت ۵ میاد دنبالت.🖇 تا ساعت ۵ کار هام رو کردم و بابا اومد .🌸 سوار ماشین شدم و به بچه ها زنگ زدم . +منم میام بچه ها🌿❤️ رسیدم دم در بیمارستان که....... پایان پارت ۲ کپی ممنوع❌❌ چون نویسنده خودم هستم😊🌸 https://eitaa.com/joinchat/119210043C1aa4659016
پایان پارت ۲ رمان دلتنگ حرم☺️✨ کپی ممنوع❌
🦋🌱 ممنون از صبوری تون🌿
`🌿 شـبـ ت‍ونـــ حـیـدࢪے♥️✨ خـیر مقـدم اعضـا ی جدیـد🦋🌱 وضـو فـرامـوش نـشــہ📿🖇 اگـه‍ بنـری رو نزاشـتم پیوی بگین🌿🌸 یــا عـلـی🕊🦋🔗 https://eitaa.com/joinchat/‭‭‭119210043‬‬‬C1aa‭‭‭4659016‬‬‬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⟮ مجنـونِ‌ثٰاراللھ‌؏جانـا !′⟯
پایان پارت ۲ رمان دلتنگ حرم☺️✨ کپی ممنوع❌
پـسـتــ هـامـونـہ🌱🙃🖇 راسـتی رفقـا اگه ۱۲۰ تا بــشــی‍م..... سـوپرایــز داریـم😘🌱
صـبـحـے ࢪا ڪہ بـدون سـَلـام بـࢪ [تُ] شـࢪوع کـنَم صـبـح نـیـست.... :)🌿♥️ السَلٓامُ عَلَیک یٓا اَبا عَبدِاللّٰه📿🕊 السَلٓامُ عَلَیک یٓا حُسِین بن عـَلـی📿🕊 صَلَی اللّٰهُ عَلَیک یٓا اباعَبدِاللّٰه📿🕊 یــــا حُــســِیـن✨🌱 . . https://eitaa.com/joinchat/‭‭‭‭‭‭119210043‬‬‬‬‬‬C1aa‭‭‭‭‭‭4659016‬‬‬‬‬‬
1435636842.mp3
110.2K
این‌حســـین‌کیست...؟! 😞👌🏾🌿
یادمہ حاج‌آقا آخرِیہ... سخنرانے دعا کردن وگفتن: یاامام‌حُسین! میخوام جورۍ زندگی کُنمـ کہ منو دیدۍ بگے اگر این مدینہ بود ما بہ ڪربلا کشیده نمیشد... 💔 :: :: https://eitaa.com/joinchat/‭‭‭‭‭‭119210043‬‬‬‬‬‬C1aa‭‭‭‭‭‭4659016‬‬‬‬‬‬