eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
468 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7383664609.mp3
3.02M
به امام رضا میگم حرفام و آخه بهتر میدونه دردام و ◉━━━──◁ ❚❚ ▷ㅤ ㅤ
🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨ ✨🍄🍃✨🍄🍃 🍃🍄✨ اوووف خدا روشکر بخیرگذشت... به مهد برگشتیم و بعد از اطلاع دادن به مربیهای مهد و لغو اطلاع رسانی به پلیس ،کمی خیالم راحت تر شد و وسایل روجا رو تحویل گرفتیم و راهی خونه ی حاجی شدیم. تو ماشین روجا تو بغل مادش خوابش بردو سکوت فضای ماشین و پر کرده بود که صدای دختر حاجی بلند شد:«ممنون آقا محمد... امروز کلی زحمت دادم بهتون .» برای اولین بار بود دختر حاجی اسمم رو صدا میکرد، ولی نمیدونست این آقامحمد گفتنش چی به سردل من بدبخت میاره، نمیدونست که نباید از من تشکر بکنه بلکه باید لعنم بایدبکنه. فقط شرمنده و آروم گفتم:«شما رحمتید.» دختر حاجی پرسید:«شما با پدر کار داشتید؟!» گفتم:«نه چه طور؟!» این بار پرسید:«پس با دایی کار داشتید؟!» کلافه شدم ،ای خدا این چه سوالیه تو این هاگیر واگیر داره ازم میپرسه؛ چی بگم؟بگم اومده بودم گندی که خودم زدم رو جمع کنم؟! همونطور که به خیابون نگاه میکردم گفتم:«نه،حاجی زنگ زد و سراغ روجا رو گرفت،ولی من نتونستم تو خونه بمونم و اومدم اینجا،البته با حاجی هم کار دا‌شتم ولی کلا یادم رفت ،حالا یه وقت دیگه خودم میرم پیششون زیاد مهم نبود. مهم روجا بود که خدا رو شکر الان کنارتونه.» این رو از ته قلبم گفتم ، واقعا اون لحظه و زمان فقط و فقط روجا برام مهم بود و الان این که کنار مادرشه خیالم و راحت کرده بود. بعد از رسوندنشون رفتم سمت خونه عمو. چند مدتی بود که پیش زن عمو نرفته بودم بعد از کلی خرید کردن راهی خونه عمو شدم . مثل همیشه بوی غذاش کل محله ی قدیمی رو برداشته بود. خواستم زنگ بزنم که صدایی از حیاط به گوشم رسید. در زدم و دختر عموم در رو باز کرد . دختر عمویی که مثل خواهر برام عزیز بود. بعد از سلام واحوال پرسی که هر کلمه اش رو با خنده جواب میداد خواست درآوردن خرید ها کمکم که نذاشتم و خودم همه رو برداشتم و بلند گفتم:« یاالله مهمون نمیخوای زن عمو.» داخل خونه شدم. درسته صبح کلی حس عصبانیت و وحشت و شرمندگی داشتم ولی عصرش تمام وجودم پر شده بود از حس خوب زندگی ،حسی که یک خانواده داشت حسی که من کم باهاش آشنا بودم و کم قسمتم میشد ولی شکر خدا که امینت چند صباحی مهمون زندگیم بود. 🍃🍄✨🍃🍄✨🍃🍄✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 ـبِـ‌سمِـ‌الله‌الࢪحمــݩِ‌الࢪحیـمـ 🖤 امام علی علیه السلام: خوشا به حال بنده‌ای که در نزد خدا از گناهی توبه می‌کند که غير از او کسی بر آن مطّلع نيست. 📚جامع احاديث‌الشيعه، ج ۱۴، ص ۳۳۲
🖤 🖤 دوست داشتن شما شیرین ترین اتفاقے است ڪہ هر روز رخ مےدهد... وقتے دلم یاد شما می افتد، وقتے لبم بہ ذڪر نامتان متبرڪ میشود، وقتے جانم بہ محبتتان معطر مےگردد، هزار هزار شڪوفہ در درونم مےشڪفد، بهار مےشوم،آرام مےگیرم و زنده مےگردم... من با شما در نهایت خوشبختےام..
28 Eterazha Dar Majlese Yazid.mp3
17.12M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت بیست و هشتم: اعتراض ها در مجلس یزید ...
‏راهپیمایی اربعین ،همون قدم گذاشتن و لبیک آقامون هست تو مسیر کم از این کوله ها نمیینی که تک تک قدم ها را نذر آمدنت میکنن یا مهدی ‎ "مهدی طیبی"
‏مشاهدات عینی ده ها نفر از دوستانم: ۱.مرزها باز است اما بعضا شلوغ. ۲.هوا گرم است اما اگر بعد غروب به مرزهای ۲۴ساعته (مهران و شلمچه و چذابه) بروید مشکلی نیست. ۳.موج عزیمت به عراق کم و بازگشت به ایران زیاد شده. ۴.آب وغذا به وفور در عراق موجود است. ۵.ترجیحا کودک همراه نبرید. sabeti