eitaa logo
فرزندان حآج قٵسِـــم
485 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
49 فایل
▒هَݩــۉز هـــم بــڑﭑے شـــهـید شڍݩ ڢْࢪصت هسـت▒ 🌱ڍڷ ࢪﭑ بآیـــڍ صـﭑڢْ ڪࢪڍ🌱 به یاد سࢪدار دلــ♥️ــها•| **تبادل ادمینی نداریم** کپی آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی وتعجیل در فرج مولا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1218489633.mp3
20.95M
کتاب صوتی خون دلی که لعل شد... خاطرات خودنوشت مقام معظم رهبری از زمان کودکی تا،پیروزی انقلاب قسمت8⃣1⃣ 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
🌺🌿 اگر جای دانه هایت را ،که روزی کاشته ای فراموش کردی، باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای … « پس نیکی را بکار، بالای هر زمینی… و زیر هر آسمانی…. برای هر کسی... » تو نمی دانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!! 💞🍃 کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند … اثر زیبا باقی می ماند، حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد..... بدون چشم داشت نیکی کنیم.....💫🌷 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷رژه اقتدار در راه فتح فلسطین در جنگ با دشمن بی دین چون بدر و حنینیم سرباز حسینیم💞 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
¹²فروردیݩ‌ࢪوز‌جمهوࢪۍ‌اسلامے‌مباࢪڪ🍃🇮🇷 ‌ ✌️🖇
🌸🍃🇮🇷 مانده‌ایم و اهل کتمان نیستیم از مسیر آمده هرگز نیستیم داریم و به درد خویش می‌بالیم ما درد داریم پس محتاج درمان نیستیم روز اول با امام پیمان بسته‌ایم اهل کوتاه آمدن از و پیمان نیستیم 12فروردین، روز به ثمر نشستن خون ، روز استقرار حکومت گرامی باد 🌸 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام ولادت ریحانة الحسین بی بی رقیه خاتون گرامی باد 17 شعبان الی 25 شعبان 🗓 تاریخ دقیق از ولادت بی بی در کتب ذکر نشده ولی بر اساس اسناد ،در یک روز،از روزهای هفدهم تا بیست و پنجم شعبان ولادت دردانه ی امام حسین واقع شده🍃🌺💞🌿❣🌸🍃 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
اذان✨ چہ‌ضࢪب‌آهنگ 🎶ِ قشنگے‌است مے‌گوید خدا‌همین‌نزدیڪیست ♥️ گوش👂🏻کن 🍃 «الله‌اکبر»🍃 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃 🍃💞🍃💞🍃💞🍃 💞🍃💞🍃💞🍃 فصل دوم پارت ۱۱۶ نویسنده:فاطمه ولی نژاد اشکی را که تا زیر چانه ام رسیده بود، با سر انگشتم پاک کردم و با صدایی که از پشت پرده های بغض به سختی میگذشت، سر به شکایت نهادم: «عبدالله! مجید با من بد کرد، مجید با من کاری کرد که من هنوز نمیتونم باور کنم مامان رفته. میگفت اگه به اهل بیت متوسل بشی مامان حتما ً میگفت امکان نداره امام حسن دست رد به سینه ات بزنه...» که هجوم گریه اجازه نداد حرفم را تمام کنم و فقط توانستم یک جمله دیگر بگویم: «من همه این کارا رو کردم، ولی مامان خوب نشد!» عبدالله که از دیدن چشمان سرخم، دلش به درد آمده بود، ابرو در هم کشید وکلافه جواب داد:«خب اون یه چیزی گفت، تو چرا بیخودی به خودت امید میدادی؟ تو که خودت میدیدی حال مامان داره هر روز بدتر میشه! تو که خودت میدونستی سرطان مامان چقدر پیشرفت کرده، چرا انقدر خودتو عذاب میدادی؟» به یاد روزهای سختی که بر دل من و مادر گذشت، کاسه چشمانم از گریه پر و زیر لب زمزمه کردم :« مجید به من دروغ گفت.»عبدالله اشکی که در چشمانش جمع شده بود، با چند بار پلک زدن مهار کرد و با مهربانی پاسخ شکوه هایم را داد: «الهه جان! مجید به تو دروغ نگفته. اون به یه سری مسائل اعتقاد داشته و خیال میکرده دعاهایی که میکنه جواب میده. اون فقط میخواسته کاری رو که بلده به تو هم یاد بده. الهه! قبول کن که مجید هیچ قصد بدی نداشته و فقط میخواسته کمکت کنه.» سپس لبخندی زد و با لحنی لبریز آرامش ادامه داد:«خب،اگه اون اشتباه میکرده و به یه چیزهایی اعتقاد داشته که واقعا نبوده، تو باید راهنماییش کنی نه اینکه ازش متنفر باشی.» با هر دو دست پرده اشک را از صورتم کنار زدم که عبدالله لبخندی زد و با امیدی که در صدایش پیدا بود، گفت: «خدا رو چه دیدی؟ شاید همین موضوع باعث شه که مجید بفهمه همه عقایدی که داره درست نیست و مجبور بشه بیشتر در مورد اعتقادات شیعه فکر کنه. تو میتونی از همین فرصت استفاده کنی و به جای اینکه باهاش قهر کنی و حرف نزنی، کمکش کنی تا راه درست رو پیدا کنه!» و حالاعبدالله حرفهایی میزد که احساس میکردم میتواند مرهم زخمهای قلبم شود و گوشه ای از دردهای دلم را التیام بخشد که با صدایی آهسته پرسید: «میخوای با بابا صحبت کنم که از حرفی که زده کوتاه بیاد و تو قبل از چهلم بری خونه ت؟» و چون سکوتم را دید، خیال کرد دلم نرم شده که مستقیم نگاهم کرد و ادامه داد: «الهه! به خدا مامان راضی نیست تو این کارو بکنی! تو که یادته مامان چقدر مجید رو دوست داشت! باور کن مجید داره خیلی زجر میکشه! الهه جان! قبول کن هر کاری هم کرده باشه، تو این یه هفته به اندازه کافی تاوان پس داده!» 💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃 🍃💞🍃💞🍃💞🍃 💞🍃💞🍃💞🍃 فصل دوم پارت ۱۱۷ نویسنده:فاطمه ولی نژاد نمیدانست دریای عشق من به مجید آنقدر زلال و بیکران بوده که حالا آتش نفرتش به این زودی ها در سینه ام خاموش نشود که باز هم در مقابل اصرارهای خیرخواهانه اش مقاومت کردم و با لحن سرد و بیروحم پاسخ دادم: «عبدالله! هنوز نمیتونم مجید رو ببخشم!» و چقدر تحمل این خشم و کینه، سخت بود که من هنوز عاشق مجید بودم و همین احساس عمیقم بود که جراحت قلبم را کاری تر میکرد و التیامش را سخت تر که از کسی زخم خورده بودم که روزی داروی شفابخش تمام دردهایم بود. 💞🍃💞🍃💞 روی دو زانو روی قالیچه سرخ اتاق نشسته و همانطور که نگاهم به نقش گلهای زرد و سفید خوابیده در میان تار و پودش بود، سرم را به پای مادر تکیه داده و زیر نوازش نرم انگشتان مهربانش، حجم اندوه مانده بر دلم را دانه دانه گریه میکردم و او همانطور که مسیر کنار پیشانی تا زیر گونه ام را دست میکشید، دلداری ام میداد و به غمخواری قلب غمزده ام، با کلماتی شیرین نازم را میکشید. کلماتی که حلاوت ماندگارش در مذاق جانم ته نشین شد تا لحظه ای که تابش تیز آفتاب از گوشه پنجره به صورتم تابید، چشمان خفته در بستر رؤیایم را بیدار کرد و مرا از آغوش مادر نازنینم بیرون کشید. خواب میدیدم و خوابی که چقدر به حقیقت شبیه بود که هنوز گوشه چشمانم خیس بود و همچنان گرمای محبت دست مادر را روی صورتم احساس میکردم. چند هفته ای میشد که مادرم را ندیده و ترانه های مادری اش را نشنیده بودم و فقط خدا میدانست که چقدر دلم به بهانه حس حضورش بیقراری میکرد. حالا در خماری خواب خیال انگیزی که دیده بودم، پریشان تر از همیشه، بی تاب بودنش شده و بعد از چند روزی که آرام گرفته بودم، دوباره کاسه صبرم سر ریز شده و باز در فراقش ضجه میزدم و خلوت بعد از ظهر خانه چه فرصت خوبی برای فریاد همه دلتنگی هایم بود. روبروی قاب عکس مادر نشسته و هر چقدر پیش چشمانش درد دل میکردم، قرار نمیگرفتم و دلم بیشتر بهانه اش را میگرفت. قاب عکس شیشه ای را از مقابل آیینه برداشتم و در حسرت در آغوش کشیدن مادرم، تصویرش را به سینه چسبانده و از اعماق جانم ناله میزدم. حالا کسی در خانه نبود که سرم را به دامن گرفته و به کلماتی تسلایم بدهد و انگار خودم هم از حال دلم بی خبر بودم که با جراحتی که به جرم مجید بر جانم مانده بود، بی اختیار هوای حضورش را کرده بودم که اگر کنارم بود، نوازش نگاهش آرامم میکرد و همین گناهش بس که درتلخترین لحظات زندگی ام که به همراهی اش نیاز داشتم، کنارم نبود و نه تنها کنارم نبود که مرا به بهانه شفای مادرم، بازی داده و به دل غمدیده ام، داغی ماندگار نهاده بود که صدای زنگ در، ضجه را در گلویم خفه کرد و نگاهم را به پشت سرم برگرداند. 💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃 🍃💞🍃💞🍃💞🍃 💞🍃💞🍃💞🍃 فصل دوم پارت ۱۱۸ نویسنده:فاطمه ولی نژاد ساعت سه بعدازظهر بود و منتظر آمدن کسی نبودم و خیال اینکه مجید از فرصت خلوت خانه استفاده کرده و به دیدنم آمده است، لرزه ای به دلم انداخت. قاب عکس مادر را روی تخت خوابم گذاشتم و همچنان که به کُندی از جا بلند شدم ،جای پای اشک را از صورتم پاک کردم که باز زنگ در به صدا در آمد. ولی مجید که کلید داشت و نیازی نبود زنگ بزند که به ذهنم رسید شاید میخواهد به این بهانه مرا پشت در بکشاند و دیگر نتوانم از دیدارش بگریزم. احساس اینکه در همین لحظاتی که من محتاج حضورش بودم، دل او هم بیقرار من شده و به دیدنم آمده، شوری شیرین در دل شکسته و افسرده ام به پا کرد و دستم را به سمت گوشی آیفن بلند کرد. هر چند هنوز کام جانم از طعم کینه و نفرتش تلخ بود، ولی مجال شنیدن صدایش، گرچه به چند کلمه ابراز احساس دلتنگی اش باشد ، دلم را راضی کردم و پرسیدم: «کیه؟» و سکوت و صدای آهسته آواز پرندگان، تنها چیزی بود که شنیدم. میدانست اگر از پشت آیفن جواب بدهد و بفهمم پشت در است، قدم به حیاط نخواهم گذاشت و شاید سکوت کرده بود تا ِ به این بهانه مرا پشت در بکشاند و دل من، نشسته در تالاب غم و دلتنگی مادر، آنقدر هوای حضور مجید مهربانم را کرده بود که دانسته، پا به پای نقشه اش پیش میرفتم. چادر سورمه ای رنگم را به سر انداختم و با دلی که برای دیدن غمخوار غمهایم در سینه بیقراری میکرد، از اتاق بیرون رفتم. با هر گامی که به سمت در حیاط پیش میرفتم، خاطره شبهای امامزاده، توسل ها و گریه های بی نتیجه و وعده های دروغ مجید پیش چشمانم جان میگرفت و پای رفتنم را پس میکشید، ولی باز هم خاطرش در این لحظات بی کسی و غریبی آنقدر عزیز بود که سرانجام به امید تماشای نگاهش در را گشودم و به جای چشمان ُ پر احساسش، هیبت چند مرد غریبه مقابلم قد کشید. 💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🌷❣🌸🍃 چه راحت میرفتیم حرم یادته؟؟! 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
🍃🌺💞🌿 هیچ بنده ای نیست که قصد کند پاسی از شب را برای برخیزد اما خوابش برد، جز این که خوابش ای باشد که خداوند آن را از طرف او دهد و نیتی که کرده است، برایش منظور گردد .«میزان الحکمه، ج2، ص1655»  
࿐༅❤️༅࿐ شب ها در خانه خدا را بکوب! و دلت را به او بسپار تنها جایی است که "ساعت کاری" ندارد و ورود برای عموم آزاد است♥️ 🍀
: 1- قرائت آیه «شهداللّه» {آل عمران آیه «۱۸»} : 🔹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم🕊 📝2- قبل از خواب سه مرتبه سوره اخلاص «قل هو الله احد» را بخوانید. 3- فرستادن صلوات بر پیامبران امامان و شهدا و به ویژه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید اسماعیل کرمی به اینگونه «اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین» 4- گفتن ذکر استغفار: «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات» 5- : بگویید «سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اکبر» گویا حج تمتع و حج عمره گزارده ای. منبع: با بهره گیری از مسند فاطمه زهرا(س)، ص.118 تمام مطالب حلال😊💫 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍂🌷🍃🍂🌷🍃🍂🌷 ✴️ جمعه 13 فروردین 1400 19 شعبان 1442 2 آوریل 2021 🏛مناسبت های دینی و اسلامی . 🌳 روز طبیعت . 🔥 مرگ مغیره بن شعبه " 50 هجری " در ماه شعبان . 🔘 آغاز غزوه بنی المصطلق "5 یا 6 هجری " . 🎇 امور دینی و اسلامی . ❇️ روز مبارک و محمودی است برای : ✅ خواستگاری ، عقد ، ازدواج . ✅ جابجایی و نقل و انتقال . ✅ آغاز تعلیم و تعلم . ✅ شاگرد واجیر گرفتن . ✅ آغاز نوشتن و نگارش کتاب و مقاله و پایان نامه . ✅ خرید وسیله سواری . ✅ و دیدار بزرگان نیک است . 👶 مناسب زایمان و نوزادش مبارک و شایسته و روزی دار خواهد شد . ان شاءالله ✈️مسافرت : سفر بعداز ظهر آغاز شود و خوب است.اول صبح صدقه بدهید. 🔭 احکام و اختیارات نجومی : 🌗 امروز قمر در برج قوس است از نظر نجومی روز مناسبی است برای امور زیر: ✳️ خواستگاری و عقد و ازدواج . ✳️ جابجایی و نقل و انتقال . ✳️ شرکت زدن و امور مشارکتی . ✳️ شروع به تعلیم و امور یادگیری . ✳️ جهیزیه بردن. ✳️ و به خانه و مکان نو رفتن نیک است. 📛 فروش جواهرات و حیوان خوب نیست . 📛 قرض گرفتن خوب نیست 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ، (سر و صورت) ، باعث توانگری می شود . 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن سبب رفع درد بدن می شود ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴 تعبیر خواب امشب : اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 20 سوره مبارکه " طه " است . فالقاها فاذا هی حیه تسعی .... و چنین برداشت میشود که دلیلی قوی تحت تصرف خواب بیننده در آید و کار خود را با آن پیش برد . ان شاءالله شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
❣ کدام جمعه ز عطر بهشتی گل یاس بهار غرق شمیم گلاب خواهد شد جمال روشن آن ماه پشت پردۀ غیب کدام جمعه برون از حجاب خواهد شد هزار جمعۀ چشم انتظار در راه است کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
☀️☀️ ❤️ پيامبر رحمت (ص) : 🌸 پابرجاترین شما بر صراط، کسی است که محبتّش به اهل بیت من بیشتر باشد. 📚 فضائل الشیعه 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
❤️حرمت محبوب .... نماز که میخوانی از خاک به افـلاک رفته‌ای . شرم حضور ایجاب میکند سـرت را نچرخـانی؛ پـس سعـی کـن "دلت هم نچرخد". حرمت محبوب را نگه دار... 🍃💞 ✅ | 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1218506475.mp3
13.55M
کتاب صوتی ... خاطرات خودنوشت مقام معظم رهبری از زمان کودکی تا،پیروزی انقلاب قسمت9⃣1⃣ قسمت پایانی 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
میزنم سبزه گره تا گره ی وا گردد سالمان سال ظهور گل زهرا گردد میزنم سبزه گره، نیتم اینست خدا یوسف گمشده ی ارض و سما برگردد 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
یه جوری از معلمت و فرمانده ات خوب یاد بگیر و عمل کن که هر جا رفتی بگن: این دختری که انقد خوبه، شاگرد مکتب حاج قاسمه....😊💞🍃🌷 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem
🌷 یکی از انگیزه‌های ، زنده‌ نگه داشتن حجاب بود ‌ ❣حضرت (مدظله العالی) 🕊"شهیدان برای چه رفتند به میدان جنگ که به شهادت‌شان منتهی شد؟ این مهم است. در بسیاری از این وصیتنامه‌های شهدا اسم مبارک امام هست، مسئله‌ی حجاب هست، مسئله‌ی انقلاب هست؛ اینها انگیزه های‌ شهدا بودند.. 🗓۱۳۹۹/۱۲/۲
🌺🌿💞 👌می گن سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران... به نظرتون کارخوبیه؟؟ کیا موافقن؟؟؟ کیامخالف؟؟؟؟ اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!😏 بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!" بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!! تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📝 همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.....ولی استاد جواب نمیداد...🤔 یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکارکردی؟؟؟ شما مسئول برگه های مابودی؟؟😑 استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...✋ ولی ... من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟ همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟ ✍گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم... .🙁 هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت... . استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ... استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن! دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. 👈برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟😔 بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😭 چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!! 😔😭تنها کسی که موافق بود .... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود.🌷😔 شادی ارواح قدسی شهداء عزیز صلوات
🕊💞🍃 . سیزده روز از این سال گذشت اما من همچنان منتظر لحظه‌ ۍ تحویل تواَم 🌸🍃اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌿🌺 🌸اللهم عجل لولیک الفرج❣🍃 ♥️✋🏻 💌دُخْتَرٰآنِْ حٰآجْ قْآسِــــــمْ💌↶ http://eitaa.com/Maktab_haj_Gasem