7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیج خواهران یمنی، عطر ظهور به مشام می رسد، خدایا زنده بمانیم تا در رکاب بقیة الله حجت ابن حسن العسکری علیه السلام با جان و دل خدمت کنیم و مرگ ما شهادت در راهش باشد🙏 آمین
خانمای یمنی هم وارد ورزشگاهها شدند و خانمی ایرانی در حسرت ورود به ورزشگاه موندن!!😉☺️😅
اما این کجا و آن کجا!!!!
#سرطان_اصلاحات_امریکایی
#نه_به_برجام_دروغین_انتخاباتی
#نه_به_دولت_نفوذی_حامی_تروریست
@fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️« #فزت برب الکعبه »
▪️زیارت کنیم #امیرمومنان علی علیه السلام را به نیت #شهدا که شیعه حقیقی امام علی علیه السلام بودند خصوصا آنانی که حرم حضرت را زیارت نکردند.
@fatemiioon_news
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق اوبردل سنگی حرم غالب شد🥀
قبله مایل به علی ابن ابی طالب شد🥀
#فضائل_امیرالمومنین( علیه السلام)
@fatemiioon_news
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀پادشاهی که غریب و آشنا را دوست داشت
🥀روزها خدمت به خلق و شب دعا را دوست داشت
🥀مست حبش هرکه شد از مستحب ها دل برید
🥀پاک دامن مادری که مرتضی را دوست داشت
#سلطان_نجف
#بر_غاصبین_حق_علی_لعنت
@fatemiioon_news
❌غلبه بر شهوت و توفیق شهادت❌
#حضرت_علی(علیه السلام): پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر #گناه دارد، ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست.
شهید احمدعلی نیّری کیست؟
شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینهورزان» دماوند به دنیا آمد. خانوادهاش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امینالدوله که آیتالله حقشناس امام جماعتش بود، باز شد.
او یکی ازشاگردان خاص آیتالله حق شناس بود و در اسفند ۱۳۶۴ در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به شهادت رسید. احمدعلی یک عارف واصل بود به طوری که آیتالله حقشناس پس از دفنش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا سلامالله علیها وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت: تا زندهام به کسی حرفی نزنید…
احمد از عفاف چشم به این مقام رسید…
دکتر محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف میکند که:
«یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم، اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند، اما دوباره سوالم را پرسیدم، بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت: بنشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند شما توی آن سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم راه زیادی نبود از لابهلای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن #شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند و من هم مشغول آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همینطور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا #مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!»
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن»
📚منبع: کتاب عارفانه« شرح حال شهید احمد علی نیری»
خشنودی #امام_زمان«عجل الله تعالی فرجه الشریف »#صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@fatemiioon_news
🏃♂مي دوم تا #شيطان را از خود دور كنم🏃♂
✍در کتاب « #پرواز_تا_بی_نهایت » به نقل از امير خلبان اكبر صياد بوراني آمده است : « در دوران تحصيل در آمريكا، روزي در بولتن خبري پايگاه "ريس" كه هر هفته منتشر مي شد، مطلبي نوشته شده بود كه توجه همه را به خود جلب كرد. مطلب اين بود؛ دانشجو بابايي ساعت ۲ بعد از نيمه شب مي دود تا شيطان را از خودش دور كند. من و عباس بابايي هم اتاق بوديم ماجراي خبر بولتن را از او پرسيدم او گفت: چند شب پيش بي خوابي به سرم زده بود رفتم ميدان چمن پايگاه و شروع كردم به دويدن از قضا فرمانده پايگاه با همسرش از ميهمانيِ شبانه بر مي گشتند. آنها با ديدن من شگفت زده شدند. كلنل ماشين را نگه داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم او گفت: در اين وقت شب براي چه مي دوي؟! گفتم: خوابم نمي آمد خواستم كمي ورزش كنم تا خسته شوم گويا توضيح من براي كلنل قانع كننده نبود او اصرار كرد تا واقعيت را برايش بگويم به او گفتم: مسائلي در اطراف من مي گذرد كه می ترسم شيطان با وسوسه هايش مرا به گناه بكشاند و در دين ما توصيه شده كه در چنين موقعي بدويم و يا دوش آب سرد بگيريم تا به گناه نیفتیم آن دو با شنيدن حرف من، تا دقايقي مي خنديدند، زيرا با ذهنيتي كه نسبت به مسائل جنسي داشتند نمي توانستند رفتار مرا درك كنند. »
#آیت_الله_بهجت (رحمه الله علیه) می فرمودند: « از ما عمل چندانی نخواسته اند مهم تر از عمل کردن، عمل نکردن است. #تقوا یعنی عمل #گناه را مرتکب نشدن. همه می پرسند چه کار کنیم؟ من می گویم: بگویید چه کار نکنیم؟ و پاسخ این است؛ گناه نکنید. شاه کلید اصلیِ رابطۀ با #خدا گناه نکردن است. »
@fatemiioon_news
🔻راز شرفیاب شدن به محضر #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )
✍در کتاب « ملکوتیِ خاک نشین » آمده است : « از شیخ محمد تقی بهلول(رحمه الله علیه)، پرسیدند: چه وقت میشود به حضور آقا #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) مشرّف شد؟ فرمودند: با #تقوا باشید؛ وقتی که بین شما و حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) سنخیّت باشد. سپس فرمودند: دیدن #امام_زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روحیفداه، مهم نیست، مهم این است که ایشان ما را ببینند. خیلیها هم #حضرت_علی ( علیهالسلام ) را دیدند اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد. »
در کتاب « شیفتگان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) » آمده است : « مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی (رحمه الله علیه ) پدر آیت الله سید علی سیستانی ( از مراجع عظام تقلید و ساكن در نجف اشرف ) تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند. در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود، می بیند که #حضرت_ولی_عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است. ایشان می گوید: هنگامی که وارد شدم اشک می ریختم، سلام کردم. حضرت به من فرمودند: چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید ( اشاره به آن جنازه کردند ) تا من به دنبال شما بیایم. بعد فرمودند: این بانویی است که در دورۀ کشف #حجاب در زمان رضا خان پهلوی هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد. »
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
@fatemiioon_news
#برشی_از_یک_کتاب
✍دعای مجیر تمام شد و سید آن طرف پرده روضه خواند. با شروع هر بیت بچه ها زیر چادر تکان می خوردند.
بعضیهاشان صدای گریه هم در میآوردند.
جایی که سید فیتیله را بالا میکشید و مردم داغ می کردند، اینها سر از زیر چادر در می آوردند و به زنها خیره میشدند؛ با سوال، با ترس، با حیرت.
توی تاریکی فقط برق چشم هاشان دیده میشد.
چراغ ها که روشن شد، چشم میدوختند توی چشم هم و مشغول مچ گیری میشدند.
-اجازه خانوم؟ نیایش اصلا گریه نکرده.
-به خدا گریه کردم! واسه بابابزرگم گریه کردم! نگاه!
و چشمهای قرمزش را نشان داد.
-بابا بزرگت؟! خانوم، دروغ میگه! بابابزرگش زندهست.
با بغض رو به دوستش ادامه داد:
امروز که غایب بودی، خانم توی کلاس گفت #حضرت_علی (علیه السلام ) بابابزرگ همه ماست...
#زن_آقا
#زهرا_کاردانے
@fatemiioon_news