мαɴαreм
+ نوشته بود، انسان آهسته آهسته عقب نشینی میکند . هیچکس یکباره سقوط نمیکند !
مواظبِ اون آدمای ساکتِ دورمون
که یهو قصدِ تغییر میکنن،باشیم:)'
بیا لباس هم باشیم و
دکمه دکمه
روی تن هم بوسه بدوزیم
دلم می خواهد
دست من در آستین تو باشد
دست تو در آستین من
طوری که عطر تنمان گیج شود
و آغوش ، نفهمد چه کسی
آن یکی را بیشتر از آن یکی دوست دارد
راستش را بخواهی
من از این جنس سردرگمی ها
که نمی دانی
تار عاشق تر است یا پود ..
خوشم می آید:)'
خواستم بگم بهتون :
من اینجا هزار تا حرف قشنگ بلدم بزنم
براتون که کلی کمکتون کنه
از سختی ها نجاتتون بده
ولی خودم توی همون سختی در حال غرق شدنم ،
میتونم هزاران کار مختلف کنم
که حال یکی خوب بشه
ولی حال خودم انگار سرجاش نیست ،
اتفاق خوبی میتونم باشم
ولی نه واسه خودم نه واسه زندگیِ خودم:)'
-بیاحرفبزنیم . .
شایداینجملهکمیسادهومعمولیبهنظربرسد ؛
امااگرخوبفکرکنیمبهیادخواهیمآورد
همینیكجملهکوتاهسرآغازبسیاریازاتفاقات
مهمزندگیمانبوده :)
خوبیابدبودناتفاقاتمهمنیست !
میخواهمبگویممدتهاستآدمهامثلقبل
روبهرویهمنمینشینندوحرفبزنند ،
میگویمخوبنیستکهبسندهکردهایم . .
بهآهنگهاوپشتسرهمعوضکردنپروفایلها
وانتظارهمداریمدیگراندردمارابفهمند:)!
بهترنیستبهجایقدمزدنهایگاهوبیگاهو
لهکردنبغضزیرپاهایمانیاگوشهایکزکردن
وخیرهشدنبهدیوار ؛ صحبتکنیم:)؟
بگذاراینطوربگویم ،
حرفزدنراهمهبلدندولیبهشرطبودنآدمش(:
راستی ،
توییکهمسببدرددلهایم هستی .
کمیوقتداری ؟!
-بیا حرف بزنیم:)'