امشب مثلِ کسی به نظر میام که رنج میکشه
ممکنه به نظرت مثلِ کسی باشم که دمِ مرگ این طوریِ ، نمیخواد بیای و اینارو ببینی ؛ ارزش نداره ناراحت بشی ، اما بازم من تورو تنها نمیزارم :)'
نیم ساعته دارم تو گوش خودم میگم ،
الان وقت گریه کردن نیست ..
الان وقتش نیست ، بزار حرص بدن :)
ولی من میدونم این آدمی که الان داره حرصم میده به بهانههای نامربوط از دلم درمیاره میدونم ها ولی نشستم گریه میکنم میدونم امشب دوباره سر بازیکردن کلی میخندیم ولی دلم گرفته ازش ؛) دلمو چیکارش کنم ؟
وقتایی که صورتمو میگرفتی پیشینیتو میچسبوندی به پیشونیم و اذیتم میکردی و من میخندیدم وقتایی که جیغ همه درمیومد آره دیگه نوه تهتغاری و ما از ته دل خوب بودیم .
کاش بودی میدیدی چه گرد غمی پاشیده این حوالی .. دقیقا جایی نشستم که دوسال پیش دستت سرد شد و دستگاه بالاسرت ارور داد :)
تکتک لحظههاش یادمه ..
همه چی برام دوباره داره تکرار میشه
همون تخت ، همهی همون خاطرات :)🚶🏿♂
حس میکنم غم داره توی وجودم ریشه میکنه ،
دارم از پا درمیام :) اینهمه درد برای اینروزا !