وقتایی که صورتمو میگرفتی پیشینیتو میچسبوندی به پیشونیم و اذیتم میکردی و من میخندیدم وقتایی که جیغ همه درمیومد آره دیگه نوه تهتغاری و ما از ته دل خوب بودیم .
کاش بودی میدیدی چه گرد غمی پاشیده این حوالی .. دقیقا جایی نشستم که دوسال پیش دستت سرد شد و دستگاه بالاسرت ارور داد :)
تکتک لحظههاش یادمه ..
همه چی برام دوباره داره تکرار میشه
همون تخت ، همهی همون خاطرات :)🚶🏿♂
حس میکنم غم داره توی وجودم ریشه میکنه ،
دارم از پا درمیام :) اینهمه درد برای اینروزا !
راستی از اون آکواریوم خبری نیست
یه عالمه از اون ماهی قشنگا مردن ..
یادمه سبزه عید باید خودمون درست میکردیم
نگران نباش اونم امروز درست کردیم :)))
این وسط مسطا نوتیف پیامش برام جالب بود
یجوری یه هفته حساس شده که چندسال نبوده دِ لعنتی حلوا درست میکنم الان هیچ غلط دیگهای ازم برنمیاد ..🚶🏿♂
мαɴαreм
این وسط مسطا نوتیف پیامش برام جالب بود یجوری یه هفته حساس شده که چندسال نبوده دِ لعنتی حلوا درست می
نصف شب میزنه آرومت کنه :) دلگرمی بزرگتر از این از کجا پیدا کنم بین دردام .. ؟🙂🙂